lemonade

/ˈleməˈneɪd//ˌleməˈneɪd/

معنی: لیموناد، شربت ابلیمو
معانی دیگر: شربت آب لیمو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: sweetened lemon juice diluted with water.

جمله های نمونه

1. draw the cork gently and pour some lemonade
یواش چوب پنبه را بکش و قدری لیموناد بریز.

2. hossein raised the glass to his mouth and tossed the lemonade off
حسین لیوان را به دهان برد و لیموناد را فرو داد.

3. If life deals you lemons, make lemonade.
[ترجمه گوگل]اگر زندگی به شما لیمو می دهد، لیموناد درست کنید
[ترجمه ترگمان] اگه زندگی برات لیمو درست کنه، لیموناد درست کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was pouring ice and lemonade into tall glasses.
[ترجمه ترجمه زهرا] او یخ ولیموناد را در لیوان های بلند ریخت
|
[ترجمه Mahrokh] او یک و لیموناد را در لیوانی استوانه ای ریخت
|
[ترجمه گوگل]یخ و لیموناد را در لیوان های بلند می ریخت
[ترجمه ترگمان]او داشت یخ و لیموناد در لیوان های بلند می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The best-before date on the lemonade is 10 May .
[ترجمه گوگل]بهترین تاریخ قبل از لیموناد 10 می است
[ترجمه ترگمان]بهترین - قبل از تاریخ لیموناد، ۱۰ می است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was sitting on the grass sucking lemonade through a straw.
[ترجمه گوگل]او روی علف ها نشسته بود و لیموناد را از میان نی می مکید
[ترجمه ترگمان]روی علف ها نشسته بود و لیموناد می نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bottles of lemonade doctored with rat poison were discovered in the kitchen.
[ترجمه گوگل]بطری های لیموناد حاوی سم موش در آشپزخانه کشف شد
[ترجمه ترگمان]بطری های لیموناد با مرگ موش در آشپزخانه کشف شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fresh lemonade is a great way to beat the heat.
[ترجمه گوگل]لیموناد تازه یک راه عالی برای غلبه بر گرما است
[ترجمه ترگمان]لیموناد تازه راهی خوب برای غلبه بر گرما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A glass of lemonade will cool you down.
[ترجمه سارا] یک لیوان لیموناد شماراخنک خواهد کرد
|
[ترجمه مهسا] یک لیوان لیموناد تو را خنک میکنه
|
[ترجمه گوگل]یک لیوان لیموناد شما را خنک می کند
[ترجمه ترگمان] یه لیوان لیموناد آرومت میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I let some lemonade fall on my clothes, and I'm not sure if I can wash it off.
[ترجمه گوگل]اجازه دادم مقداری لیموناد روی لباسم بریزد و مطمئن نیستم بتوانم آن را بشوییم یا نه
[ترجمه ترگمان]گذاشتم چند تا لیموناد روی لباس هایم بیفتد، و مطمئن نیستم بتوانم آن را تمیز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fizzy lemonade can be very gassy.
[ترجمه گوگل]لیموناد گازدار می تواند بسیار گازدار باشد
[ترجمه ترگمان] لیموناد \"Fizzy\" میتونه پر باد باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This lemonade has lost its fizz.
[ترجمه پینار نجفی] این لیموناد گازش را از دست داده است
|
[ترجمه گوگل]این لیموناد رنگ خود را از دست داده است
[ترجمه ترگمان]این لیموناد گازش رو از دست داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'm going to get you a lemonade.
[ترجمه امیر محمد] من قصد دارم برای تو لیموناد بگیرم
|
[ترجمه گوگل]من برات لیموناد بیارم
[ترجمه ترگمان]میرم برات لیموناد بیارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I like this homemade lemonade, it's real good!
[ترجمه ????] من از این لیموناد خونگی خوشم اومد. این واقعا خوبه!
|
[ترجمه گوگل]من این لیموناد خانگی را دوست دارم، واقعاً خوب است!
[ترجمه ترگمان]! من این لیموناد خونگی رو دوست دارم، واقعا خوبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لیموناد (اسم)
soda, soda water, lemonade, sherbet

شربت ابلیمو (اسم)
lemonade, limeade

انگلیسی به انگلیسی

• beverage made from lemon juice and sugar mixed with water
lemonade is a clear, sweet, fizzy drink.
in the united states, lemonade is a drink which is made from fresh lemons with water and sugar added.

پیشنهاد کاربران

سخت ها و مشکلات
شربت لیمو
لیموناد یا شربت لیمو یا نوشیدنی لیموناد

لیموناد
شربت لیموناد

بپرس