lemon grass


گور گیاه، گربه دشتی

جمله های نمونه

1. This dish is flavoured with lemon grass and garlic.
[ترجمه فاطمه] این غذا با سیر و نوعی سبزی ( سبزی لیمو ) طعم دار شده است.
|
[ترجمه گوگل]این غذا با علف لیمو و سیر مزه دار می شود
[ترجمه ترگمان]این بشقاب با علف لیمو و سیر تهیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Oh, I can taste the lemon grass!
[ترجمه گوگل]آه، من می توانم طعم علف لیمو را بچشم!
[ترجمه ترگمان]! اوه، من میتونم علف لیمو رو حس کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Along with native foods like lemon grass and capers, he raises bok choy, tomatoes and corn, sometimes with the help of volunteers who come to work for a month or so in return for food and lodging.
[ترجمه گوگل]او در کنار غذاهای بومی مانند علف لیمو و کیپر، بوک چوی، گوجه فرنگی و ذرت را پرورش می دهد، گاهی اوقات با کمک داوطلبانی که در ازای غذا و مسکن به مدت یک ماه یا بیشتر سر کار می آیند
[ترجمه ترگمان]او همراه با غذاهای بومی مانند علف لیمو و capers، bok choy، گوجه فرنگی و ذرت را افزایش می دهد و گاهی اوقات با کمک داوطلبانی که برای مدت یک ماه کار می کنند و یا در ازای غذا و غذا به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Boil the thin coconut milk with lemon grass, kaffir leaves, shallot and galanga.
[ترجمه گوگل]شیر نارگیل رقیق را با علف لیمو، برگ کافیر، موسیر و گالنگا بجوشانید
[ترجمه ترگمان]شیر نارگیل نازک را با علف لیمو، برگ های kaffir، shallot و galanga بجوشانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ingredient: Apple, lemon grass, orange pericarp, spice, hip pericarp, raisin, hibiscus.
[ترجمه گوگل]مواد تشکیل دهنده: سیب، علف لیمو، پرتقال پرتقال، ادویه، پریکارپ باسن، کشمش، هیبیسکوس
[ترجمه ترگمان]Ingredient: اپل، علف لیمو، پرتقال لیمو، ادویه، hip، raisin، hibiscus
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Combine aloe vera, mint leaves and lemon grass water, according to taste, just before serving.
[ترجمه گوگل]قبل از سرو، آلوئه ورا، برگ نعناع و آب علف لیمو را طبق ذائقه ترکیب کنید
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا، برگ های نعناع و آب لیمو را با توجه به سلیقه، درست قبل از خدمت، ترکیب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Seasonings like cardamom, lemon grass and curry survived better than salt and sugar.
[ترجمه گوگل]چاشنی هایی مانند هل، علف لیمو و کاری بهتر از نمک و شکر زنده ماندند
[ترجمه ترگمان]علف لیمو مثل هل، علف لیمو و کاری از نمک و شکر جان سالم به در بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Rice pasta with salmon, lemon grass, steamed spinach, lemon juice and freshly ground black pepper.
[ترجمه گوگل]ماکارونی برنج با ماهی آزاد، علف لیمو، اسفناج بخارپز، آب لیمو و فلفل سیاه تازه آسیاب شده
[ترجمه ترگمان]پاستا با سالمون، علف لیمو، اسفناج بخار دار، عصاره لیمو و فلفل سیاه تازه شسته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lemon grass is good for stomach, promotes urination, prevents anemia and moistens skin.
[ترجمه گوگل]علف لیمو برای معده مفید است، ادرار را تقویت می کند، از کم خونی جلوگیری می کند و پوست را مرطوب می کند
[ترجمه ترگمان]علف لیمو برای شکم خوب است، ادرار کردن را ترویج می کند، مانع کم خونی و پوست moistens می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These have a full complement of hot peppers, lime and lemon grass, as well as rich coconut milk or coconut itself.
[ترجمه گوگل]اینها مکمل کاملی از فلفل تند، لیموترش و علف لیمو، و همچنین شیر نارگیل غنی یا خود نارگیل هستند
[ترجمه ترگمان]اینها مکمل کامل فلفل تند، لیمو و لیمو و نیز شیر نارگیل غنی و یا خود نارگیل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Product ingredients: fruit essence, green tea extract, vitamin E, transparent acid, lemon grass composite sunscreen ingredients.
[ترجمه گوگل]ترکیبات محصول: اسانس میوه، عصاره چای سبز، ویتامین E، اسید شفاف، ترکیبات ضد آفتاب ترکیبی علف لیمو
[ترجمه ترگمان]ترکیبات محصول: عصاره میوه ها، عصاره چای سبز، ویتامین E، اسید شفاف، ترکیبات ضد آفتاب مرکب از کرم ضد آفتاب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Former "ethnic" goods are rarely differentiated, with grocery stores selling Bok Choy next to spinach, lemon grass alongside parsley, and Indian chutneys in the ketchup and mustard aisle.
[ترجمه گوگل]کالاهای "قومی" سابق به ندرت متمایز می شوند، با خواربارفروشی هایی که بوک چوی را در کنار اسفناج، علف لیمو در کنار جعفری، و چاتنی هندی در راهروی سس کچاپ و خردل می فروشند
[ترجمه ترگمان]کالاهای \"قومی\" سابق به ندرت متمایز می شوند، با فروشگاه های خواربار فروشی Bok Choy در کنار اسفناج، علف لیمو همراه جعفری، و chutneys هندی در کچاپ و راهروی خردل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Peel and discard rough outside husks of lemongrass stalks, then thinly slice cores that remain.
[ترجمه گوگل]پوسته های زبر بیرونی ساقه های علف لیمو را پوست بگیرید و دور بریزید، سپس هسته های باقی مانده را نازک برش دهید
[ترجمه ترگمان]پیل در بیرون از ساقه گیاه به سمت پایین حرکت می کند و سپس مقداری از هسته های slice که باقی می ماند را کم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lifted roast capsicum, green olive and lemongrass aromas, coupled with hints of passionfruit and a subtle oak spice.
[ترجمه گوگل]رایحه فلفل دلمه ای برشته شده، زیتون سبز و علف لیمو، همراه با رایحه هایی از میوه شور و ادویه ملایم بلوط
[ترجمه ترگمان]گوشت سرخ شده، سبزه، سبز زیتونی و lemongrass با ایما و اشاره به گل میوه و یک ادویه مخصوص بلوط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Blend the lemongrass, garlic and shallot in a blender(or you may finely chop them).
[ترجمه گوگل]علف لیمو، سیر و موسیر را در مخلوط کن مخلوط کنید (یا می توانید آنها را ریز خرد کنید)
[ترجمه ترگمان]the، سیر و shallot را در یک مخلوط کن ترکیب کنید (یا می توانید آن ها را قطعه قطعه کنید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Lemongrass reminds initiates to hold your boundaries and retain your ascension information in all circumstances.
[ترجمه گوگل]علف لیمو به افراد شروع کننده یادآوری می کند که مرزهای خود را حفظ کنند و اطلاعات صعود خود را در هر شرایطی حفظ کنند
[ترجمه ترگمان]این امر به ما یادآوری می کند که مرزه ای خود را حفظ کرده و در تمام شرایط، اطلاعات معراج خود را حفظ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. In parallel, lemongrass will assist ascending humans in learning to hold your boundaries in karmic encounters with others.
[ترجمه گوگل]به موازات آن، علف لیمو به انسان های صعود کننده در یادگیری حفظ مرزهای خود در برخوردهای کارمایی با دیگران کمک می کند
[ترجمه ترگمان]به طور موازی، lemongrass به انسان ها در یادگیری برای حفظ مرزه ای خود در مواجهه با دیگران کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Scent: Beautiful aromatherapy blend that includes lemongrass.
[ترجمه گوگل]رایحه: ترکیب آروماتراپی زیبا که شامل علف لیمو است
[ترجمه ترگمان]Scent: ترکیبی زیبا و زیبا که شامل lemongrass است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Slow cooking ham bacon with milk celery fried lemongrass Thai herbs onion and white wine.
[ترجمه گوگل]بیکن ژامبون آهسته پخته با شیر کرفس علف لیموی سرخ شده پیاز تایلندی و شراب سفید
[ترجمه ترگمان]بیکن گوشت خوک را با کرفس خرد شده از گیاهان تایلندی lemongrass سرخ شده و شراب سفید پخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Galangal, Thai basil, kaffir lime leaves, lemongrass, small pearl tapioca, and unsweetened coconut milk are available at Asian markets.
[ترجمه گوگل]گالانگال، ریحان تایلندی، برگ‌های لیموترش کافیر، علف لیمو، تاپیوکا مروارید کوچک و شیر نارگیل شیرین نشده در بازارهای آسیایی موجود است
[ترجمه ترگمان]Galangal، ریحان Thai، برگ های لیمو، lemongrass، مروارید مروارید کوچک، و شیر نارگیل unsweetened در بازارهای آسیایی در دسترس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Our non-toxic proprietary formula contains citronella, lemongrass, cedarwood and other natural oils known for their safe bug repellent properties.
[ترجمه گوگل]فرمول انحصاری غیر سمی ما حاوی سیترونلا، علف لیمو، چوب سدر و سایر روغن های طبیعی است که به دلیل خواص ایمن دفع حشرات شناخته شده اند
[ترجمه ترگمان]فرمول اختصاصی غیر سمی ما حاوی citronella، lemongrass، cedarwood و دیگر روغن های طبیعی شناخته شده برای ویژگی های دافع حشرات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. You're in more of a safety zone pairing lemongrass with coconut milk. . . and Sean with Finnegan.
[ترجمه گوگل]شما بیشتر در یک منطقه امن هستید که علف لیمو را با شیر نارگیل ترکیب می کنید و شان با فینگان
[ترجمه ترگمان]تو بیشتر از یه منطقه امن هستی که با شیر نارگیل شیر نارگیل و \"شان\" و \"شان\" داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Mince enough lemongrass from bottom 6 inches of stalks to measure 2 tbsps in total.
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی علف لیمو را از ساقه های زیر 6 اینچ خرد کنید تا در مجموع 2 قاشق غذاخوری اندازه گیری شود
[ترجمه ترگمان]برای اندازه گیری ۲ tbsps در کل به اندازه کافی از ۶ اینچ از ساقه به اندازه کافی استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Lemongrass, for example, requires soil with high draining capability, where as basil can grow well in clay soil, which drains less.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، بادرنجبویه به خاکی با قابلیت زهکشی بالا نیاز دارد، زیرا ریحان می تواند در خاک رسی که زهکشی کمتری دارد به خوبی رشد کند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، lemongrass به خاک با قابلیت تخلیه بالا نیاز دارد، جایی که ریحان می تواند به خوبی در خاک رس بزرگ شود، که کم تر تخلیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Contains: Organic essential oil of lemongrass, pine Douglas and juniper berry in a blend of organic sunflower, soybean, almond and macadamia carrier oils.
[ترجمه گوگل]حاوی: اسانس ارگانیک علف لیمو، کاج داگلاس و توت درخت عرعر در ترکیبی از روغن های ارگانیک آفتابگردان، سویا، بادام و ماکادمیا
[ترجمه ترگمان]این محصول شامل: روغن اسانس of، کاج داگلاس و berry سرو کوهی در ترکیبی از گل آفتابگردان، سویا، بادام، بادام و macadamia است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Crush the lemongrass and galanga. Cut into sections.
[ترجمه گوگل]علف لیمو و گالانگا را خرد کنید به بخش برش دهید
[ترجمه ترگمان]the و galanga را درهم بشکنید بخش ها را تکه تکه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• grass native of india and sri lanka that produces lemon-scented perfumed oil

پیشنهاد کاربران

اصلا ظاهر این گیاه شبیه به لیمو نیست، ترجمه به لیمو غلطه
گیاه به لیمو
علف لیمو، چمن معطر، نوعی از علف های استوایی است و بوی لیمو میدهد. اسانس آن خواص دارویی داشته و در عطرسازی نیز کاربرد دارد.

بپرس