leitmotiv


معنی: موضوع، موضوعمهم تکراری

جمله های نمونه

1. The leitmotiv of her speech was the need to reduce expenditure.
[ترجمه گوگل]انگیزه اصلی سخنرانی او نیاز به کاهش هزینه ها بود
[ترجمه ترگمان]نیاز به کاهش هزینه ها، نیاز به کاهش هزینه ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Death and renewal are leitmotivs running through the whole novel.
[ترجمه گوگل]مرگ و تجدید، انگیزه هایی هستند که در کل رمان جریان دارند
[ترجمه ترگمان]مرگ و زندگی در تمام این رمان در حال دویدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. However, construction enterprises of our country took this leitmotiv only as a slogan before 1990"s, and manage in a rude way. "
[ترجمه گوگل]اما بنگاه‌های ساختمانی کشور ما قبل از دهه 90 این شعار را فقط به عنوان یک شعار در نظر می‌گرفتند و به شکلی گستاخانه مدیریت می‌کردند »
[ترجمه ترگمان]با این حال، شرکت های ساختمانی کشور ما این کار را فقط به عنوان شعار پیش از دهه ۱۹۹۰ انجام دادند و به شیوه ای بی ادبی مدیریت کردند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Secondly, passion is his leitmotiv of the creation for different kinds of poetic expression.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، اشتیاق انگیزه او برای آفرینش انواع بیان شاعرانه است
[ترجمه ترگمان]دوم، شور و شوق leitmotiv از آفرینش برای انواع مختلف بیان شاعرانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Leitmotiv is an important method to express the plot in Wagner's music drama The Nibelung's Ring (Der Ring des Nibelungen).
[ترجمه گوگل]Leitmotiv روش مهمی برای بیان طرح در درام موسیقی واگنر The Nibelung's Ring (Der Ring des Nibelungen) است
[ترجمه ترگمان]The یک روش مهم برای بیان نقشه در درام موسیقی واگنر (حلقه s)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Renewable energies become a leitmotiv in the project, translated into symbolic shapes throughout the Campus.
[ترجمه گوگل]انرژی‌های تجدیدپذیر به یک انگیزه در پروژه تبدیل می‌شوند که به اشکال نمادین در سراسر پردیس ترجمه می‌شوند
[ترجمه ترگمان]انرژی های تجدید پذیر در پروژه تبدیل به یک leitmotiv می شوند و به شکل های سمبلیک در سراسر پردیس ترجمه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Based on the leitmotiv, this paper gives a systematic summary and deep analysis of the background and causes, main approaches, existent problems and improvement path of the test.
[ترجمه گوگل]این مقاله بر اساس لایت‌موتیو، خلاصه‌ای سیستماتیک و تحلیل عمیقی از پیشینه و علل، رویکردهای اصلی، مشکلات موجود و مسیر بهبود آزمون ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]براساس the، این مقاله به یک خلاصه نظام مند و تحلیل عمیق پس زمینه و علل، رویکردهای اصلی، مشکلات موجود و مسیر پیشرفت آزمون می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The leitmotiv of Kantian transcendental philosophy's Copernicus style revolution is a mode of thinking of anti-substantialism, but this is an unsuccessful try.
[ترجمه گوگل]انگیزه انقلاب سبک کوپرنیک فلسفه استعلایی کانتی، شیوه ای از تفکر ضد جوهرگرایی است، اما این تلاشی ناموفق است
[ترجمه ترگمان]ظهور انقلاب سبک philosophy کانت، شیوه تفکر of است، اما این یک تلاش ناموفق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I think Nietzschean leitmotiv is the transcending thought.
[ترجمه گوگل]من فکر می‌کنم لایت‌موتیو نیچه همان تفکر متعالی است
[ترجمه ترگمان]فکر کنم \"Nietzschean leitmotiv\"، \"transcending thought\" بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The author indicates the legal thought leitmotiv in Qin and Han dynasties: Law was unified and established by the emperor.
[ترجمه گوگل]نویسنده به انگیزه تفکر حقوقی در سلسله‌های کین و هان اشاره می‌کند: قانون توسط امپراتور متحد و پایه‌گذاری شد
[ترجمه ترگمان]نویسنده این تفکر حقوقی را در سلسله سلسله (چین)و سلسله هان (هان)نشان می دهد: قانون متحد و ایجاد شده توسط امپراطور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The suitable news background can set off the leitmotiv by contrast and deepen its subject. It can help readers understand the content of news. It can indicate its reasons and presents its meaning.
[ترجمه گوگل]پس‌زمینه خبری مناسب می‌تواند انگیزه را با تضاد روشن کند و موضوع آن را عمیق‌تر کند می تواند به خوانندگان در درک محتوای اخبار کمک کند می تواند دلایل خود را نشان دهد و معنای آن را ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]پس زمینه خبری مناسب می تواند کنتراست را با کنتراست و عمیق تر کردن سوژه ایجاد کند آن می تواند به خوانندگان کمک کند تا محتوای اخبار را درک کنند آن می تواند دلایل خود را نشان دهد و معنای آن را ارائه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And the leitmotiv of the next step of the building protocol is 'on top and dry'.
[ترجمه گوگل]و انگیزه مرحله بعدی پروتکل ساختمان "در بالا و خشک" است
[ترجمه ترگمان]و leitmotiv مرحله بعدی پروتکل ساختمان در بالا و خشک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Freud's demand has become the leitmotiv or basic postulate of all the more recent forms psychotherapy.
[ترجمه گوگل]تقاضای فروید به انگیزه یا اصل اساسی تمام اشکال جدیدتر روان درمانی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]به نظر فروید، درخواست فروید، اساس و یا اصل اساسی همه انواع دیگر روان درمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The leitmotiv of rural culture construction is help farmers to set up a positive, civilized and healthy public and cultural of the peasant. It also should include peasants' leisure living.
[ترجمه گوگل]هدف فرهنگ سازی روستایی کمک به کشاورزان برای ایجاد یک جامعه و فرهنگی مثبت، متمدن و سالم از دهقانان است همچنین باید شامل اوقات فراغت دهقانان باشد
[ترجمه ترگمان]توسعه فرهنگ روستایی به کشاورزان کمک می کند تا یک جامعه سالم، متمدن، سالم و فرهنگی را راه اندازی کنند همچنین باید اوقات فراغت روستایی را نیز شامل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موضوع (اسم)
matter, object, subject, story, point, issue, subject matter, question, fable, plot, theme, problem, topic, leitmotiv, motif

موضوع مهم تکراری (اسم)
leitmotif, leitmotiv

انگلیسی به انگلیسی

• controlling repetitive theme; leitmotif, central motif, main theme

پیشنهاد کاربران

یک عبارت یا یک ویژگی که در اثر هنری تکرار می شود و حامل پیام مهمیست
ترجیع بند
لایت موتیف
leitmotiv ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: نقش مایۀ معرف
تعریف: عمل، موضوع، رویداد، قطعۀ موسیقی، عبارت یا واژۀ تکرارشونده در یک اثر مشخص

بپرس