leguminous

/lɪˈɡjuːmɪnəs//lɪˈɡjuːmɪnəs/

بنشنی، بقولاتی، نخودی، سبزسان، وابسته به خانواده پروانه اسایان leguminosae، وابسته به حبوبات وگیاهان خوردنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, being, or resembling a legume.

جمله های نمونه

1. These leguminous plants have the capacity to fix nitrogen from the atmosphere through their specialized root nodules.
[ترجمه گوگل]این گیاهان حبوبات دارای ظرفیت جذب نیتروژن از جو از طریق گره های ریشه تخصصی خود هستند
[ترجمه ترگمان]این گیاهان leguminous ظرفیتی برای ترمیم نیتروژن از اتمسفر از طریق گره های ریشه تخصصی خود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There was greater cover of Leguminous plant communities than that of control; there was not significant difference between Medicago falcate communities and control on the cover.
[ترجمه گوگل]پوشش بیشتر جوامع گیاهی حبوبات نسبت به شاهد وجود داشت تفاوت معنی داری بین جوامع فالکیت Medicago و کنترل روی جلد وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]پوشش بزرگتری از جوامع گیاهی Leguminous نسبت به آن کنترل وجود داشت؛ تفاوت قابل توجهی بین جوامع falcate falcate و کنترل بر روی پوشش وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Kudzu is a leguminous annuals, thermophilic heat - resistant, drought - tolerant, adapt mountain grown.
[ترجمه گوگل]Kudzu یک ساله حبوبات، گرما دوست - مقاوم در برابر خشکسالی - متحمل، سازگار با کوه رشد می کند
[ترجمه ترگمان]kudzu یک annuals leguminous، مقاوم در برابر گرما، مقاوم در برابر خشکسالی، سازگار شدن با کوهستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Any of leguminous plants of the genus Lotus.
[ترجمه گوگل]هر یک از گیاهان حبوبات از جنس لوتوس
[ترجمه ترگمان]هر کدام از گیاهان leguminous از جنس لوتوس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cassia seed, the leguminous plant, is the food material which can be used as medicine and food.
[ترجمه گوگل]دانه کاسیا، گیاه حبوبات، ماده غذایی است که می توان از آن به عنوان دارو و غذا استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]دانه کولا، گیاه leguminous، ماده غذایی است که می تواند به عنوان دارو و غذا به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The results show that the two non leguminous plants, Amaranth and rye grass, could absorb soil nutrients and compete with flue-cured tobacco when they are intercropped.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که دو گیاه غیر حبوبات، آمارانت و چمن چاودار، می‌توانند مواد مغذی خاک را جذب کرده و در هنگام کشت مخلوط با تنباکوی دودکش رقابت کنند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که دو گیاه غیر leguminous، amaranth و مزارع چاودار، می تواند مواد مغذی خاک را جذب کرده و با تنباکو لوله ای که در حال intercropped است رقابت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Alfalfa, which is a kind of perennial leguminous caudex, is the best and most important leguminous grass in the world .
[ترجمه گوگل]یونجه که نوعی کودکس بقولات چند ساله است، بهترین و مهم ترین علف لگومینه جهان است
[ترجمه ترگمان]Alfalfa، که نوعی of دائمی است، بهترین و مهم ترین علف leguminous در جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Leguminous plant has been thinking highly because its high protein content, good palatability, higher productivity, economic and high-performance nitrogen fixation is attracted increasing attention.
[ترجمه گوگل]گیاه حبوبات به دلیل محتوای پروتئین بالا، خوش طعم بودن، بهره وری بیشتر، تثبیت نیتروژن اقتصادی و با کارایی بالا توجه روزافزونی را به خود جلب کرده است، بسیار فکر می کند
[ترجمه ترگمان]این گیاه به شدت به خاطر محتوای پروتئین بالا، palatability خوب، بهره وری بالاتر، اقتصادی و تثبیت نیتروژن با عملکرد بالا به شدت مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The soya bean is the seed of the leguminous soya bean plant .
[ترجمه گوگل]دانه سویا دانه گیاه لوبیای سویا است
[ترجمه ترگمان]خمیر سویا بذر گیاه leguminous سویا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Any of several other leguminous plants, such as the rose acacia.
[ترجمه گوگل]هر یک از چندین گیاه حبوبات دیگر، مانند اقاقیا رز
[ترجمه ترگمان]هر کد وم از چند تا گیاه leguminous دیگه هم مثل گل rose
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The fruit or seed of a leguminous plant such as or or lentils .
[ترجمه گوگل]میوه یا دانه یک گیاه حبوبات مانند یا یا عدس
[ترجمه ترگمان]میوه یا دانه یک گیاه leguminous مانند یا عدس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The leguminous lectin played an important role in the recognition of Rhizobia.
[ترجمه گوگل]لکتین حبوبات نقش مهمی در شناخت ریزوبیا داشت
[ترجمه ترگمان]The lectin نقش مهمی در به رسمیت شناختن rhizobia ایفا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Is a protein -rich perennial leguminous plant and the crude protein content of dry matter is always around 20%.
[ترجمه گوگل]یک گیاه حبوبات چند ساله غنی از پروتئین است و محتوای پروتئین خام ماده خشک همیشه حدود 20٪ است
[ترجمه ترگمان]آیا گیاه leguminous perennial غنی از پروتیین و پروتئین خام مواد خشک همیشه حدود ۲۰ % است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Leguminous plant communities had higher species richness than the control of L. chinensis. More than 60% is made up of Gramineae, Compositae and Leguminosae species.
[ترجمه گوگل]جوامع گیاهی حبوبات غنای گونه ای بالاتری نسبت به شاهد L chinensis داشتند بیش از 60 درصد از گونه های Gramineae، Compositae و Leguminosae تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]جوامع گیاهی Leguminous نسبت به کنترل L، غنای گونه ای بالاتری داشتند chinensis بیش از ۶۰ درصد از Gramineae، Compositae و Leguminosae تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (botany) pertaining to the legume family; belonging to the legume family

پیشنهاد کاربران

Certain Bible translations render it as “pulse, ” which is defined as “the edible seeds of various leguminous crops ( as peas, beans, or lentils ) . ”
در برخی از ترجمه های کتاب مقدس، آن را بُنشَن ترجمه کرده اند که تعریف آن دانه های خوراکی انواع حبوبات همچون نخود، لوبیا یا عدس می باشد.

بپرس