🔸 تعریف ها:
1. ( حقوقی – رسمی ) :
مطابق قانون یا مقررات؛ چیزی که قانون آن را می پذیرد.
مثال: They run a legitimate business.
آن ها کسب وکار قانونی ای دارند.
2. ( اخلاقی – منطقی ) :
... [مشاهده متن کامل]
موجه و قابل دفاع از نظر اخلاقی یا عقلانی.
مثال: She has a legitimate reason to be upset.
او دلیل موجهی برای ناراحتی دارد.
3. ( نسبت خانوادگی – تاریخی ) :
فرزند مشروع، کسی که به طور رسمی از والدین قانونی متولد شده است.
مثال: He was the king’s only legitimate son.
او تنها پسر مشروع پادشاه بود.
🔸 مترادف ها:
lawful – legal – valid – genuine – rightful – authentic – justifiable
1. ( حقوقی – رسمی ) :
مطابق قانون یا مقررات؛ چیزی که قانون آن را می پذیرد.
مثال: They run a legitimate business.
آن ها کسب وکار قانونی ای دارند.
2. ( اخلاقی – منطقی ) :
... [مشاهده متن کامل]
موجه و قابل دفاع از نظر اخلاقی یا عقلانی.
مثال: She has a legitimate reason to be upset.
او دلیل موجهی برای ناراحتی دارد.
3. ( نسبت خانوادگی – تاریخی ) :
فرزند مشروع، کسی که به طور رسمی از والدین قانونی متولد شده است.
مثال: He was the king’s only legitimate son.
او تنها پسر مشروع پادشاه بود.
🔸 مترادف ها:
مشروع