legislature

/ˈledʒəsˌlet͡ʃər//ˈledʒɪsleɪt͡ʃə/

معنی: مجلس، قوه مقننه، هیئت مقننه
معانی دیگر: پارلمان، مجلس شورای ملی، (امریکا) کنگره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a governmental assembly authorized to make, change, or revoke the laws of a state or nation.
مشابه: assembly, congress

جمله های نمونه

1. the american congress is a bicameral legislature
کنگره ی امریکا از دو مجلس مقننه تشکیل شده است.

2. They addressed a petition to the legislature.
[ترجمه گوگل]طوماری را به قوه مقننه ارسال کردند
[ترجمه ترگمان]به مجلس قانون گذاری مراجعه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The legislature voted narrowly to table a motion of no-confidence in the government.
[ترجمه گوگل]مجلس با رأی محدود به طرح عدم اعتماد به دولت رأی داد
[ترجمه ترگمان]قوه مقننه به سختی رای داد تا عدم اعتماد به نفس در دولت را تضمین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fresh attempts at compromise with the legislature were also on the agenda.
[ترجمه گوگل]تلاش های تازه برای سازش با قانونگذار نیز در دستور کار قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تلاش های تازه در سازش با قانون گذاری نیز در دستور کار قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The state legislature passed an act banning the sale of automatic weapons.
[ترجمه گوگل]قانونگذار ایالتی قانون ممنوعیت فروش سلاح های خودکار را تصویب کرد
[ترجمه ترگمان]قانون گذاری ایالتی لایحه ممنوعیت فروش سلاح های اتوماتیک را تصویب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The legislature comprises a 212-member Chamber of Deputies elected for a four-year term.
[ترجمه گوگل]قوه مقننه متشکل از 212 عضو مجلس نمایندگان است که برای یک دوره چهار ساله انتخاب می شوند
[ترجمه ترگمان]مجلس قانون گذاری متشکل از یک اتاق نمایندگان ۲۱۲ عضو است که برای یک دوره چهار ساله انتخاب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The proposals before the legislature include the creation of two special courts to deal exclusively with violent crimes.
[ترجمه گوگل]پیشنهاداتی که به قانونگذار ارائه شده است شامل ایجاد دو دادگاه ویژه برای رسیدگی منحصرا به جرایم خشن است
[ترجمه ترگمان]پیشنهادها پیش از قانون گذاری شامل ایجاد دو دادگاه ویژه برای رسیدگی به جرایم خشونت آمیز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The legislature appropriated funds for the university.
[ترجمه گوگل]قانونگذار بودجه ای برای دانشگاه اختصاص داد
[ترجمه ترگمان]قانون گذاری وجوهی را برای دانشگاه اختصاص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The new constitution provides for a 650-seat legislature.
[ترجمه گوگل]قانون اساسی جدید برای مجلس 650 کرسی پیش بینی شده است
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی جدید یک قانون گذاری ۶۵۰ کرسی را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. John is lobbying some members of the legislature.
[ترجمه گوگل]جان در حال لابی کردن برخی از اعضای مجلس است
[ترجمه ترگمان]\"جان\" در حال لابی کردن با گروهی از اعضای مجلس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was elected to the state legislature.
[ترجمه گوگل]او به عنوان نماینده مجلس ایالتی انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]او به مجلس قانونگذاری ایالتی انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One is the Legislature, whose members are elected by the people to enact laws.
[ترجمه گوگل]یکی قوه مقننه است که اعضای آن را مردم برای وضع قوانین انتخاب می کنند
[ترجمه ترگمان]یکی از قانونگذاران است که اعضایش توسط مردم برای اجرای قوانین انتخاب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Harijan candidates for some seats in the legislature would be selected in private consultation between Hindus and untouchables.
[ترجمه گوگل]نامزدهای هریجان برای برخی از کرسی های مجلس قانونگذاری با مشورت خصوصی بین هندوها و افراد غیرقابل لمس انتخاب می شوند
[ترجمه ترگمان]نامزدهای Harijan برای برخی از کرسی های مجلس قانون گذاری در مشورت خصوصی بین هندوها و untouchables انتخاب خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In 199 the legislature allocated only $ 2 million statewide to shore up security at older facilities.
[ترجمه گوگل]در سال 199، قانونگذار تنها 2 میلیون دلار در سراسر ایالت برای تقویت امنیت در تأسیسات قدیمی‌تر اختصاص داد
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۹ قانون گذاری تنها ۲ میلیون دلار برای حفظ امنیت در ساختمان های قدیمی تر اختصاص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Who should their legislature not forbid racial discrimination on buses but permit it in restaurants?
[ترجمه گوگل]قانونگذار آنها چه کسی را نباید تبعیض نژادی در اتوبوس ها را ممنوع کند اما در رستوران ها اجازه دهد؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی باید قانون گذاری خود را برای تبعیض نژادی در اتوبوس ها منع کند، اما در رستوران ها مجوز آن را صادر کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجلس (اسم)
assembly, council, parliament, legislature, convocation, congress, committee, session

قوه مقننه (اسم)
legislature

هیئت مقننه (اسم)
legislature

تخصصی

[حقوق] قوه مقننه، هیأت مقننه، هیأت تقنینیه

انگلیسی به انگلیسی

• national lawmaking body of a country; branch of government authorized to make laws
the legislature of a state or country is the group of people with the power to make and pass laws; a formal word.

پیشنهاد کاربران

legislature ( n ) ( lɛdʒəsˌleɪtʃər ) =a group of people who have the power to make and change laws, e. g. a democratically elected legislature.
legislature
legislature executive judiciary
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : legislate
اسم ( noun ) : legislation / legislator / legislature
صفت ( adjective ) : legislative
قید ( adverb ) : _
legislature میشه مجلس.
legislator میشه قانونگذار.
قانونگذار

بپرس