legible

/ˈleɡəbl̩//ˈledʒəbl̩/

معنی: روشن، خوانا
معانی دیگر: (خط و غیره) خوانا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: legibly (adv.), legibility (n.)
• : تعریف: capable of being deciphered; readable.
مترادف: decipherable, readable
متضاد: illegible, unreadable
مشابه: distinguishable, understandable

- legible handwriting
[ترجمه گوگل] دست خط خوانا
[ترجمه ترگمان] خط خوانا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. legible handwriting
خط خوانا

2. the date of the letter was not legible
تاریخ نامه خوانا نبود.

3. the price tag of each commodity must be legible
بر چسب قیمت هر کالا باید خوانا باشد.

4. only a few fragments of the manuscript have survived and they are not legible
فقط چند پاره از آن نسخه ی خطی باقی مانده است و آن هم خوانا نیست.

5. Our teacher penalizes us for compositions which are not legible.
[ترجمه گوگل]معلم ما ما را به خاطر ترکیب هایی که خوانا نیستند جریمه می کند
[ترجمه ترگمان]معلم ما برای قطعاتی که قابل خواندن نیستند، ما را تحت نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her handwriting was neat and legible.
[ترجمه گوگل]دست خطش منظم و خوانا بود
[ترجمه ترگمان]خطش پاکیزه و خوانا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her handwriting was clearly legible.
[ترجمه گوگل]دست خطش به وضوح خوانا بود
[ترجمه ترگمان]خط او به وضوح خوانا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He has/writes a good/legible hand.
[ترجمه گوگل]او یک دست خوب / خوانا دارد / می نویسد
[ترجمه ترگمان]او یک دست خوب و خوانا نوشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her handwriting was so tiny it was barely legible.
[ترجمه گوگل]دست خطش آنقدر ریز بود که به سختی خوانا بود
[ترجمه ترگمان]دست خطش خیلی ریز بود و به سختی قابل خواندن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The price must be legible to a purchaser.
[ترجمه گوگل]قیمت باید برای خریدار خوانا باشد
[ترجمه ترگمان]خریدار باید قابل خواندن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The letter was torn and dirty but still legible.
[ترجمه گوگل]نامه پاره و کثیف بود اما هنوز خوانا بود
[ترجمه ترگمان]نامه پاره و کثیف بود ولی هنوز خوانا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The price must be clearly legible to a prospective purchaser and clearly identifiable as referring to the goods in question.
[ترجمه گوگل]قیمت باید به وضوح برای خریدار احتمالی خوانا باشد و به وضوح قابل شناسایی باشد که به کالای مورد نظر اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]قیمت باید به وضوح برای یک خریدار بالقوه خوانا باشد و به وضوح به عنوان ارجاع به کالاهای مورد نظر قابل شناسایی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her handwriting is barely legible.
[ترجمه گوگل]دست خط او به سختی خوانا است
[ترجمه ترگمان]خط او به سختی قابل خواندن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Even so, escape sequences are only barely legible.
[ترجمه گوگل]با این حال، دنباله های فرار به سختی خوانا هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، دنباله های فرار فقط به سختی قابل خواندن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Is the date on the coin still legible?
[ترجمه گوگل]آیا تاریخ روی سکه هنوز خوانا است؟
[ترجمه ترگمان]آیا تاریخ آن هنوز هم قابل خواندن است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. They are neat, legible, easily handled and can be filed in chronological order.
[ترجمه گوگل]آنها منظم، خوانا، به راحتی قابل استفاده هستند و می توانند به ترتیب زمانی بایگانی شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها تمیز، خوانا و خوانا هستند و می توانند به ترتیب زمانی تنظیم شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. My handwriting isn't very legible.
[ترجمه گوگل]دست خط من زیاد خوانا نیست
[ترجمه ترگمان]دست خط من خیلی خوانا نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The signature was still legible.
[ترجمه گوگل]امضا هنوز خوانا بود
[ترجمه ترگمان]امضای هنوز هم قابل خواندن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Please keep letters as brief as possible, and legible; we reserve the right to edit them.
[ترجمه گوگل]لطفا حروف را تا حد امکان کوتاه و خوانا نگه دارید ما حق ویرایش آنها را برای خود محفوظ می داریم
[ترجمه ترگمان]لطفا حروف را تا حد ممکن کوتاه نگه دارید و خوانا باشد؛ ما حق ویرایش آن ها را ذخیره می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روشن (صفت)
alight, light, bright, on, alive, clean, definite, explicit, express, unequivocal, shrill, vivid, set, transparent, intelligible, sunny, limpid, lucid, clean-cut, distinct, pellucid, clear-cut, cloudless, serene, diaphanous, eidetic, elucidated, fogless, luculent, legible, lightsome, nitid, perspicuous, transpicuous

خوانا (صفت)
scrutable, legible, readable

انگلیسی به انگلیسی

• readable, able to be read or deciphered; clear, recognizable
legible writing is clear enough to be read.

پیشنهاد کاربران

Refers to something that is clear and easy to read, often in the context of written or printed text. The term “legible” is used to describe text that can be easily understood and interpreted.
چیزی که واضح و آسان برای خواندن باشد، اغلب در زمینه متن نوشتاری یا چاپی.
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاح برای توصیف متنی استفاده می شود که به راحتی قابل درک و تفسیر باشد.
مثال؛
For example, in a discussion about typography, someone might say, “This font is highly legible, even at small sizes. ”
A person might comment on a handwritten note, “Your handwriting is so neat and legible. ”
In a design critique, someone might praise a poster for being “visually appealing and legible from a distance. ”

خوانا. روشن
Your signature is legible.
امضای شما خوانا و روشن است.
legible ( adj ) ( lɛdʒəbl ) = ( of written or printed words ) clear enough to read, e. g. legible handwriting. legibly ( adv ) , legibility ( n ) e. g. This typeface was chosen for maximum legibility.
legible
خوانا، روشن
دوستان این کلمه رو با eligible اشتباه نگیرید
Eligible واجد شرایط
Legible خوانا
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : legibility
✅️ صفت ( adjective ) : legible
✅️ قید ( adverb ) : legibly
🔰INTELLIGIBLE : فهمیدنی - قابل فهم
🔰INTELLIGIBILITY : قابلیت فهم
🔰INTELLIGIBLY : بطور قابل فهم - با روشنی - بطور فهمیدنی
🔰UNINTELLIGIBLE : نافهمیدنی - غیر قابل فهم - نامفهوم - پیچیده - غامض
...
[مشاهده متن کامل]

🔰LEGIBLE : خوانا ( نوشته / دست خط ) [خوش خط هم میشه معنا کرد ولی خوانا بهتره]
🔰LEGIBLY : با خوانایی - بطور خوانا و خوش خط
🔰LEGIBILITY : خوانایی - خوش خطی
⬛ INTELLIGIBLE ⬛
adjective
[more intelligible; most intelligible] :
🔴able to be understood
◀️an intelligible plan
◀️the ability to make complex concepts intelligible to the average reader
🎀 especially : clear enough to be heard, read, etc
◀️His diaries include passages that are barely intelligible. [=almost impossible to read]
◀️Very little of the recording was intelligible
⬛ LEGIBLE ⬛
adjective
[more legible; most legible] :
🔴capable of being read : clear enough to be read
◀️legible handwriting
◀️The document is not legible
⬛ UNINTELLIGIBLE ⬛
adjective
🔴impossible to understand : not intelligible
◀️He left an unintelligible message on my voice mail
— often to
◀️They have their own lingo that is unintelligible to outsiders

خوانا
example: Her handwriting was so legible
دوستان این کلمه جزء کلمات کتاب ۵٠۴ هست و بهتره به ذهنتون بسپارید.
۱. قابل خواندن ( خوانا )
۲. راحت برای خواندن
۳. ساده و آشکار
Legal

بپرس