legging

/ˈleɡɪŋ//ˈleɡɪŋ/

معنی: زنگار، مچ پیچ، مچ پاپوش
معانی دیگر: پا پیچ، زنگال، ساق پیچ، ساق پوش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (often pl.) a covering of canvas, leather, or the like for the lower leg or sometimes the whole leg.

جمله های نمونه

1. A horse stumbles that has four legs.
[ترجمه گوگل]اسبی که چهار پا دارد تلو تلو می خورد
[ترجمه ترگمان]یک اسب سکندری می خورد که چهار پا دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To travel through the world it is necessary to have the mouth of hog, the legs of a stag, the eyes of a falcon, the ears of an ass, shoulders of a camel, and the face of an ape, and overplus, a satchel full of money and patience.
[ترجمه گوگل]برای سفر در سراسر جهان باید دهان گراز، پاهای گوزن گوزن، چشم شاهین، گوش الاغ، شانه های شتر، و صورت میمون و بیش از حد، یک کیف پر از پول و صبر
[ترجمه ترگمان]برای سفر در دنیا لازم است که دهانه خوک، پاها یک گوزن، چشم یک شاهین، چشم یک شاهین، و صورت یک میمون و یک کیف پر از پول و شکیبایی یک کیف پر از پول باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Old use and wont legs about the fire.
[ترجمه گوگل]استفاده قدیمی و معتاد پاها در مورد آتش
[ترجمه ترگمان]از آن استفاده می کنم و به آتش نزدیک می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My legs were tired after so much walking.
[ترجمه گوگل]بعد از اینهمه راه رفتن پاهایم خسته شده بود
[ترجمه ترگمان]بعد از این همه راه رفتن، پاهایم خسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She nearly fell down by stumbling over my stretched leg.
[ترجمه گوگل]نزدیک بود با تلو تلو خوردن روی پای دراز من به زمین بیفتد
[ترجمه ترگمان]او نزدیک بود با سکندری خوران روی پای دراز من بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The old lady fell down in the street and broke her leg.
[ترجمه گوگل]پیرزن در خیابان افتاد و پایش شکست
[ترجمه ترگمان]پیرزن در خیابان افتاد و پای او را شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was awake during the operation on her leg.
[ترجمه گوگل]حین عمل روی پایش بیدار بود
[ترجمه ترگمان]او در طی عملیاتی که روی پایش بود بیدار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He fell down and broke his legs.
[ترجمه گوگل]افتاد و پاهایش شکست
[ترجمه ترگمان]روی زمین افتاد و پاهایش را شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He sustained injuries to his arms, legs and several internal organs.
[ترجمه گوگل]وی از ناحیه دست، پا و چند عضو داخلی آسیب دید
[ترجمه ترگمان]او متحمل جراحاتی در بازوها، پاها و چندین اندام داخلی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She had a sudden painful cramp in her left leg.
[ترجمه گوگل]او یک گرفتگی ناگهانی دردناک در پای چپ خود داشت
[ترجمه ترگمان]یک گرفتگی ناگهانی و دردناک در پای چپش دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They bound my arms and legs with rope.
[ترجمه گوگل]دست و پایم را با طناب بستند
[ترجمه ترگمان]دست هایم و پاهایم را با طناب بسته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My bad leg is really giving me gyp today.
[ترجمه گوگل]امروز پای بد من واقعاً به من گیپ می دهد
[ترجمه ترگمان] پای بد من امروز واقعا مسخره بازیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My leg is sore, it hurts.
[ترجمه گوگل]پایم درد می کند، درد می کند
[ترجمه ترگمان]پام درد میکنه درد میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her legs had got swollen from standing up all day.
[ترجمه گوگل]پاهایش از ایستادن تمام روز ورم کرده بود
[ترجمه ترگمان]تمام روز پاهایش ورم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زنگار (اسم)
blight, rust, patina, legging, verdigris, galligaskins, patine

مچ پیچ (اسم)
legging, puttee

مچ پاپوش (اسم)
legging

انگلیسی به انگلیسی

• protective leg covering which extends from the ankle to the knee

پیشنهاد کاربران

Legging
legging
مچ پیچ. ساق پیچ. زنگال. لگینگ به شلوار بالا تا پایین تنگ شبیه ساپورت را می گویند
مثال:
She was dressed in colorful leggings and a sweatshirt.
او یک ساپورت رنگارنگ و یک گرمکن پوشیده بود.
به سرعت به جایی رفتن
در پلیمر و چسب معنی چسبناک و چسبنده را میدهد.
شلوار چسبان
لگ
ساپورت
به نوعی میشه همون ساپورت خودمون فرضش کرد!
جوراب شلواری میشه tightsنه legging!
جوراب شلواری

بپرس