legend

/ˈledʒənd//ˈledʒənd/

معنی: شرح، خط، نقش، افسانه، نوشته روی سکه ومدال، علائم واختصارات
معانی دیگر: داستان نیمه تاریخی (با: myth یا اسطوره که کاملا غیر تاریخی و بیشتر مذهبی و نمادی است فرق دارد)، داستان ساختگی، روایت، داستان سینه به سینه، داستان خیالی، آدم برجسته و مورد بحث، آدم داستان آفرین و بحث انگیز، داستان شگفت انگیز درباره ی یک آدم برجسته و افسانه آفرین، (جدول یا نقشه یا تصویر یا نمودار و غیره) زیرنویس، توضیح (که معمولا در زیر آن نوشته می شود)، راهنمای نقشه یا جدول (و غیره)، (روی مدال و سکه و سپر و غیره) پشت نبشته، نوشته ی روی سکه، فهرست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a popular story that has been handed down from earlier generations and cannot be verified, or a collection of such stories, esp. as they relate to a specific person or people.
مترادف: fable, myth
مشابه: allegory, epic, history, lore, narrative, saga, story, tale, yarn

- The two cultures have very different legends concerning the creation of the sun and moon.
[ترجمه گوگل] این دو فرهنگ افسانه های بسیار متفاوتی در مورد خلقت خورشید و ماه دارند
[ترجمه ترگمان] دو فرهنگ افسانه های بسیار متفاوتی در رابطه با ایجاد خورشید و ماه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- According to the Roman legend, the city was founded by twin brothers who were brought up by wolves.
[ترجمه گوگل] طبق افسانه رومی، این شهر توسط برادران دوقلو که توسط گرگ ها بزرگ شده بودند، تأسیس شد
[ترجمه ترگمان] طبق افسانه رومی، شهر توسط دو برادر دوقلو تاسیس شد که توسط گرگ ها بزرگ شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The coyote is a central figure in Native American legend.
[ترجمه گوگل] کایوت یک شخصیت اصلی در افسانه بومیان آمریکاست
[ترجمه ترگمان] گرگ صحرایی یک چهره مرکزی در افسانه بومی آمریکا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a person whose extraordinary accomplishments or unique personality makes him or her remarkable and an inspiration for popular stories.
مترادف: myth
مشابه: champion, giant, great, hero, immortal

- Johnny Appleseed is an American legend whose real name was John Chapman.
[ترجمه گوگل] جانی اپلسید یک افسانه آمریکایی است که نام اصلی او جان چپمن بود
[ترجمه ترگمان] جانی Appleseed یک افسانه آمریکایی است که اسمش جان چپمن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Jackie Robinson is a baseball legend.
[ترجمه حمید حبیب وند] جکی رابینسون یک بازیکن افسانه ای بیسبال است
|
[ترجمه گوگل] جکی رابینسون یک اسطوره بیسبال است
[ترجمه ترگمان] جکی رابینسون یک افسانه بیسبال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the inscription on a coin, medal, or the like.
مترادف: inscription
مشابه: dedication, epigraph, motto

- U.S. coins bear the legend "UNITED STATES OF AMERICA."
[ترجمه latif jamasi] سکه های ایالات متحده حاوی نوشته ایالات متحده امریکا است.
|
[ترجمه گوگل] روی سکه های ایالات متحده افسانه "United STATES OF AMERICA" نوشته شده است
[ترجمه ترگمان] سکه های آمریکایی این افسانه را به عنوان \"ایالات متحده آمریکا\" در نظر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: an explanatory table of the symbols used on a map, chart, or other illustration.
مترادف: key
مشابه: annotation, gloss, guide, notation

- The legend shows that campgrounds are marked on the map with a triangle.
[ترجمه گوگل] افسانه نشان می دهد که محل کمپ روی نقشه با یک مثلث مشخص شده است
[ترجمه ترگمان] افسانه نشان می دهد که campgrounds روی نقشه با یک مثلث علامت گذاری شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. irish legend
افسانه ی ایرلندی

2. the legend of hassan sabbah's capture of allamoot castle
افسانه ی تسخیر قلعه ی الموت توسط حسن صباح

3. the legend of jallal-addin kharazmshahi's braveries
افسانه ی دلاوری های جلال الدین خوارزمشاهی

4. he became a legend in his own time
او برای معاصران خود آدمی افسانه ای شد.

5. they told a legend and went to sleep
گفتند فسانه ای و در خواب شدند

6. to localize the origin of a legend
زادگاه افسانه ای را معلوم کردن

7. this book is a combination of fact and legend
این کتاب ترکیبی از واقعیت و افسانه است.

8. mazdak's life is overlaid by layer upon layer of legend
زندگی مزدک از لایه های متعدد افسانه پوشیده شده است.

9. he didn't know whether the rumors about the treasure were legend or reality
نمی دانست شایعات مربوط به گنج افسانه است یا واقعیت.

10. his book is a skillful collage of historical facts and legend
کتاب او عبارتست از کولاژ ماهرانه ی واقعیات تاریخی و افسانه.

11. Garbo was a legend in her own lifetime.
[ترجمه گوگل]گاربو در طول زندگی خود یک افسانه بود
[ترجمه ترگمان]Garbo در زندگی خودش یک افسانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He told us the legend of the ghostly horseman.
[ترجمه گوگل]او افسانه سوارکار شبح را برای ما تعریف کرد
[ترجمه ترگمان]افسانه سواری روح مانند را به ما گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is a popular legend.
[ترجمه گوگل]این یک افسانه محبوب است
[ترجمه ترگمان] این یه افسانه معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The film retells the famous legend with a Marxist spin.
[ترجمه گوگل]این فیلم افسانه معروف را با چرخشی مارکسیستی بازگو می کند
[ترجمه ترگمان]این فیلم افسانه مشهور را با چرخش مارکسیست شروع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was a legend in her own lifetime.
[ترجمه گوگل]او در طول زندگی خود یک اسطوره بود
[ترجمه ترگمان] اون توی زندگی خودش یه افسانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The course is about fable and legend in modern literature.
[ترجمه گوگل]این دوره در مورد افسانه و افسانه در ادبیات مدرن است
[ترجمه ترگمان]این دوره در مورد افسانه و افسانه در ادبیات مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Legend has it that the tribe came from across the Pacific Ocean.
[ترجمه گوگل]افسانه می گوید که این قبیله از آن سوی اقیانوس آرام آمده اند
[ترجمه ترگمان]افسانه ها می گویند که قبیله از اقیانوس آرام امده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He has become a legend in the annals of military history.
[ترجمه گوگل]او در تاریخ نظامی به یک افسانه تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]او در تاریخ تاریخ نظامی به یک افسانه تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The legend of his supernatural origins lives on.
[ترجمه گوگل]افسانه منشأ فراطبیعی او همچنان زنده است
[ترجمه ترگمان] افسانه زندگی supernatural روش زندگی میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شرح (اسم)
treatise, circumstance, account, story, description, explanation, exposition, statement, narrative, tale, innuendo, gloss, interpretation, presentment, relation, recitation, sketch, delineation, legend, footnote, geography

خط (اسم)
hand, order, groove, way, road, character, bar, mark, letter, row, line, file, feature, writing, track, script, streak, charter, letter missive, stripe, calligraphy, rut, ruler, ruck, message, legend, fascia, stria, handwriting, penmanship, printmaking, tails

نقش (اسم)
figure, stamp, designation, role, pattern, impress, inscription, legend

افسانه (اسم)
tale, fiction, make-believe, fable, romance, figment, legend, myth, mythos, penelope

نوشته روی سکه ومدال (اسم)
legend

علائم و اختصارات (اسم)
legend

تخصصی

[کامپیوتر] فهرست علائم یا اختصارات، شرح علائم و اختصارات .
[زمین شناسی] راهنما، شرح نمادها، کدها و سایر اطلاعات موجود بر روی نقشه. راهنمای نقشه به طور معمول به صورت جدول یا متن تهیه می شود . روش تقریب براساس به حداقل رساندن مجذور فاصله میان دو مجموعه از متغیرها.
[آب و خاک] راهنما

انگلیسی به انگلیسی

• story that has been handed down over generations and cannot be proved to be true or fictitious, tale, myth, fable; collection of myths or fables; explanatory table for a map (or chart, etc.); inscription (on a coin, monument, etc.)
a legend is a very old story that may be based on real events.
if you refer to someone as a legend, you mean that they are very famous and admired.

پیشنهاد کاربران

• فرق Myth و Legend:
کلمه ی Myth، داستان های سنتی در مورد وقایع، اسطوره ها و شخصیت های خیالی هستند که برای توضیح اعمال، باورها، پدیده های طبیعی یا برای توجیه باورهای دینی در گذشته ها ساخته شده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه ی Legend، داستان هایی هستند که ممکن است اتفاق افتاده باشد و شواهدی مبنی بر آن باشد اما در مورد Myth ها هیچ مدرکی دال بر اینکه در گذشته اتفاق افتاده اند وجود ندارد.
داستان های Legend معمولاً حقایق تاریخی هستند که در آنها اغراق شده است و به همین خاطر به آنها "داستان های نیمه تاریخی" و به Myth ها "داستان های غیر تاریخی" می گویند.

اگه افسانه های تاریخی یا علمی یادینی . . . از واقعیت ها گرفته شده؛
پس؛ لازم نیست اسطوره سرائی کنید.
بلکه فقط اینکه لازمه: اصل واقعیّت گذشته را ( یا حال ) خوب تعریف کنید!
Story coming from the past, which many people have believed = what is written on a coin or below a picture
افسانه
اسطوره
نوشته روی سکه
اسطوره
مثال: King Arthur is a legendary figure.
پادشاه آرتور شخصیتی اسطوره ای است.
a soccer legend
اسطوره فوتبال
مشهور
افسانه
e. g. The legend of Joomong is one of the most favorite series on TV
افسانه جومونگ یکی از مورد علاقه ترین سریال ها در تلویزیون است
No young man, no matter how great, can know his destiny. He cannot glimpse his part in the great story that is about to unfold. And so it will be for the young warlock arriving at the gates of Camelot. A boy that will, in time, father a legend
a very old story or set of stories from ancient times, or the stories, not always true, that people tell about a famous event or person
داستان ها و قصه هایی از دوران کهن که ضرورتا همیشه واقعیت ندارد و درباره افراد مشهور و یا حوادث بزرگ است. با کلمه اسطوره myth متفاوت است.
...
[مشاهده متن کامل]

The dance was based on several Hindu legends
This match will go into tennis legend ( = it will always be remembered )

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/legend
Legend boy
myth
راهنمای نقشه
*** مجموعه علائم و اختصارات که به خواندن دقیق نقشه کمک می کند***
افسانه
داستان تقریبا تاریخی
افسانه
شایعه
مثال: legend has it
مثل rumor has it
به معنای �شایعه است که. . . - میگن که . . . �
افسانه ای
ماندنی, فراموش نشدنی
باغیرت
اسطوره
افسانه
اسطوره
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس