legato

/ləˈɡɑːˌtoʊ//lɪˈɡɑːtəʊ/

معنی: پیوسته
معانی دیگر: (دستور نواختن موسیقی) آرام و یکنواخت (بنوازید)، ارام ومتناسب با الحان پی در پی

بررسی کلمه

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: in a smooth, even, and connected style, with no noticeable breaks between the notes (used as a musical direction).

جمله های نمونه

1. As mentioned in the introduction, the LEGATO. INI that you see here is one I made earlier from sticky-backed plastic.
[ترجمه گوگل]همانطور که در مقدمه ذکر شد، LEGATO INI که در اینجا می بینید یکی است که قبلا از پلاستیک با پشت چسبنده ساخته بودم
[ترجمه ترگمان]همان طور که در مقدمه ذکر شد، LEGATO INI ها که شما اینجا می بینید یکی است که قبلا از پلاستیک مورد حمایت چسبنده درست کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The sound waves come legato, not staccato.
[ترجمه گوگل]امواج صوتی لگاتو می آیند، نه استاکاتو
[ترجمه ترگمان]امواج صوتی به صدا در می آیند، نه با staccato
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Move back to the Program Manager, highlight the Legato icon with a single mouse click, and press the Delete key.
[ترجمه گوگل]به مدیر برنامه برگردید، نماد Legato را با یک کلیک ماوس برجسته کنید و کلید Delete را فشار دهید
[ترجمه ترگمان]به مدیر برنامه برگردید، آیکون Legato را با یک کلیک ماوس پر کنید و کلید حذف را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Even though I want to play completely legato, in my mind there's still a preparation.
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه می‌خواهم کاملاً لگاتو بازی کنم، در ذهن من هنوز یک آمادگی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه من می خواهم کاملا گیج بازی کنم، در ذهنم هنوز یک آمادگی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And more legato, to make this moment last.
[ترجمه گوگل]و لگاتو بیشتر، برای ماندگار کردن این لحظه
[ترجمه ترگمان]و مهم تر از همه این بود که این لحظه دوام بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To develop a more singing legato, Chopin made use of new rhythms which required a more flexible and freer use of the fingers.
[ترجمه گوگل]شوپن برای ایجاد یک لگاتو آوازخوان تر، از ریتم های جدیدی استفاده کرد که نیاز به استفاده انعطاف پذیرتر و آزادتر از انگشتان داشت
[ترجمه ترگمان]به منظور توسعه a more، شوپن از ریتم های جدید استفاده کرد که نیاز به استفاده انعطاف پذیرتر و آزادتر از انگشتان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Legato. 'And as your thinking improves, your immune system improves, your digestion is better, you don't compensate by overeating or drinking, and your anxiety levels go down.
[ترجمه گوگل]لگاتو و همانطور که تفکر شما بهبود می یابد، سیستم ایمنی شما بهبود می یابد، هضم شما بهتر می شود، شما با پرخوری یا نوشیدن آن را جبران نمی کنید، و سطح اضطراب شما کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]Legato و همانطور که فکر شما بهبود می یابد، سیستم ایمنی شما بهبود می یابد، هضم شما بهتر است، شما با پرخوری و نوشیدن جبران نمی کنید، و میزان اضطراب شما کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In particular, this is true for a good legato – it is really difficult to accomplish, especially when the player has to alternate between blowing and drawing breath and use the slide button.
[ترجمه گوگل]به طور خاص، این برای یک لگاتو خوب صادق است - انجام آن واقعاً دشوار است، به خصوص زمانی که بازیکن مجبور است به طور متناوب بین دمیدن و کشیدن نفس و استفاده از دکمه اسلاید استفاده کند
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، این برای یک legato خوب درست است - انجام آن واقعا دشوار است، به خصوص زمانی که بازیکن باید بین دمیدن نفس کشیدن و کشیدن نفس و استفاده از دکمه سرسره بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Legato and staccato are important musical terms, mainly because it is very difficult to produce them well on the harmonica.
[ترجمه گوگل]Legato و Staccato اصطلاحات موسیقی مهمی هستند، عمدتاً به این دلیل که تولید آنها به خوبی بر روی سازدهنی بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]Legato و staccato از نظر موسیقی مهم هستند، عمدتا به این دلیل که بسیار دشوار است که آن ها را به خوبی در the تولید کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Legato and staccato on the harmonica.
[ترجمه گوگل]لگاتو و استاکاتو روی سازدهنی
[ترجمه ترگمان] Legato و staccato با ساز دهنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Play this legato, please.
[ترجمه گوگل]لطفا این لگاتو را بازی کنید
[ترجمه ترگمان] این legato رو بزن، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A legato passage or movement.
[ترجمه گوگل]یک گذر یا حرکت لگاتو
[ترجمه ترگمان]یک راه عبور یا حرکت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In accord with its graphic image, the desired detachment stands half-way between a mild staccato and a legato.
[ترجمه گوگل]مطابق با تصویر گرافیکی آن، جدا شدن مورد نظر در نیمه راه بین یک استاکاتو ملایم و یک لگاتو قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]مطابق با تصویر گرافیکی آن، فاصله مورد نظر نیمه راه بین یک staccato ملایم و یک legato است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Still, Lawrence delivers the entire program with great reserves of power and an extraordinary sense of legato.
[ترجمه گوگل]با این حال، لارنس کل برنامه را با ذخایر قدرت و حس فوق العاده لگاتو ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]با این حال، لاورنس تمام برنامه خود را با ذخایر عظیم قدرت و حس فوق العاده ای از legato تحویل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیوسته (صفت)
contiguous, vicinal, eternal, incessant, continuous, attached, allied, united, joined, connected, proximate, continual, uninterrupted, ceaseless, syndetic, coalescent, legato, married

انگلیسی به انگلیسی

• connected, smooth (music)

پیشنهاد کاربران

legato ( it. ) ( موسیقی )
واژه مصوب: اجرای متصل
تعریف: شیوه ای در اجرای دو یا چند نغمۀ متوالی که در آن نغمات به صورت پیوسته و بدون انقطاع شنیده می شوند|||متـ . متصل 2

بپرس