legatee

/ˌleɡəˈtiː//ˌleɡəˈtiː/

معنی: اری بر، میرای بر، موصی له
معانی دیگر: وارث، ارث بر، موصی علیه، میراک بر، ارک بر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who receives or inherits a legacy.

جمله های نمونه

1. Here too the legatee would be asked to give a guarantee that he would make over the property as requested.
[ترجمه گوگل]در اینجا نیز از موصی‌له خواسته می‌شود که ضمانت‌نامه‌ای بدهد که بر روی ملک به‌صورت درخواستی انجام دهد
[ترجمه ترگمان]در اینجا نیز از این وارث خواسته می شد تا ضمانت کند که ملک را به عنوان درخواستی از وی مطالبه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A legatee should, within two months from the time he learns of the legacy, make known whether he accepts it or disclaims it. In the.
[ترجمه گوگل]وصی باید ظرف دو ماه از زمانی که از وراثت مطلع شد، قبول یا رد آن را اعلام کند در
[ترجمه ترگمان]یک وارث باید ظرف دو ماه از زمانی که از میراث یاد می گیرد یا آن را بپذیرد یا آن را بپذیرد در
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A legatee should, within two months from the time he learns of the legacy, make known whether he accepts it or disclaims it.
[ترجمه گوگل]وصی باید ظرف دو ماه از زمانی که از وراثت مطلع شد، قبول یا رد آن را اعلام کند
[ترجمه ترگمان]یک وارث باید ظرف دو ماه از زمانی که از میراث یاد می گیرد یا آن را بپذیرد یا آن را بپذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Celsus, however, twice refers to the beneficiary as a legatee.
[ترجمه گوگل]سلسوس، با این حال، دو بار به ذینفع به عنوان وصی اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، کلسوس دو بار به عنوان یکی از وارثین ثروتمند به ذی نفع اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The disposition is interpreted as a trust of which the legatee is trustee.
[ترجمه گوگل]وصیت به امانتی تعبیر می شود که وصی امین آن است
[ترجمه ترگمان]این وضع به عنوان یک اعتماد تلقی می شود که وارث آن امین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His niece, who is a little unbalanced, took this very badly, despite the fact she herself was a substantial legatee.
[ترجمه گوگل]خواهرزاده او، که کمی نامتعادل است، علیرغم اینکه او خود یک وکیل قابل توجهی بود، این موضوع را بسیار بد برداشت کرد
[ترجمه ترگمان]خواهرزاده او که کمی نامتعادل بود، با وجود این که خودش یک وارث اساسی بود، این کار را خیلی بد انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The will appoints Mr Molland her executor, and you the residuary legatee.
[ترجمه گوگل]وصیت نامه آقای مولاند را مجری خود و شما را وصی باقیمانده منصوب می کند
[ترجمه ترگمان]این وصیت نامه آقای Molland را به عنوان وصی خود و به عنوان وارث residuary منصوب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The author then suggest, law should limit the rights of legator and legatee arise from bigamy.
[ترجمه گوگل]سپس نویسنده پیشنهاد می کند که قانون باید حقوق موقوفه و موصی را که از دو همسری ناشی می شود محدود کند
[ترجمه ترگمان]سپس نویسنده پیشنهاد می کند که قانون باید حقوق of و legatee را محدود به دو همسری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Where there are obligations attached to testamentary succession or legacy, the successor or legatee shall perform them.
[ترجمه گوگل]در مواردی که تعهدات مربوط به وراثت یا وراثت وصیتی وجود داشته باشد، جانشین یا وصی باید آنها را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]در جاییکه تعهدات مربوط به جانشینی یا میراث testamentary وجود دارد، جانشین یا وارث باید آن ها را اجرا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the inheritance of legacy shares, it mainly explored "Legitimate successor" as well as the legatee of the scope of the disposal options.
[ترجمه گوگل]در ارث سهام موروثی، عمدتاً «جانشین مشروع» و همچنین وراث دامنه اختیارات واگذاری را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه ترگمان]در وراثت سهام موروثی، آن به طور عمده \"جانشین قانونی\" و به عنوان وارث محدوده گزینه های انتخابی را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Article 21 Where there are obligations attached to testamentary succession or legacy, the successor or legatee shall perform them.
[ترجمه گوگل]ماده 21 - در مواردی که تعهدات مربوط به وراثت یا وراثت باشد، قائم مقام یا موصی له باید آنها را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]ماده ۲۱ در جاییکه تعهدات مربوط به جانشینی یا میراث testamentary وجود دارد، جانشین یا وارث باید آن ها را اجرا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اری بر (اسم)
devisee, heir, heritor, legatee

میرای بر (اسم)
heir, legatee

موصی له (اسم)
legatee

تخصصی

[حقوق] وارث، موصی له

انگلیسی به انگلیسی

• person who inherits a legacy; beneficiary, inheritor

پیشنهاد کاربران

بپرس