legalism

/ˈliːɡəˌlɪzəm//ˈliːɡəlɪzəm/

معنی: رستگاری از راه نیکوکاری، افراط در مراعات قانون، اصول قانون پرستی
معانی دیگر: پیروی سفت و سخت از قانون، قانون پرستی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: legalistic (adj.), legalistically (adv.), legalist (n.)
• : تعریف: strict adherence to the law, esp. excessive conformity to a literal interpretation of the law.

جمله های نمونه

1. Instead of careful legalisms, there was an easy flow of answers, even if some were too pat.
[ترجمه گوگل]به‌جای قانون‌گرایی‌های دقیق، یک جریان آسان از پاسخ‌ها وجود داشت، حتی اگر برخی از آنها بیش از حد متعجب بودند
[ترجمه ترگمان]به جای of دقیق، یک جریان آرام از پاسخ ها وجود داشت، حتی اگر برخی از آن ها دست به دست هم می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Jesus did not teach legalism and Paul did not teach antinomianism.
[ترجمه گوگل]عیسی قانون گرایی را تدریس نکرد و پولس ضد نومیسیونیسم را آموزش نداد
[ترجمه ترگمان]مسیح به legalism درس نمی داد و پاول به antinomianism درس نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Religious legalism errs the gospel the desire and strength to keep the law the Christian life.
[ترجمه گوگل]قانون گرایی مذهبی تمایل و قدرت حفظ قانون را در زندگی مسیحی انجیل اشتباه می کند
[ترجمه ترگمان]legalism مذهبی انجیل را به عنوان آرزو و قدرت برای حفظ قانون زندگی مسیحی تبلیغ می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Legalism and democratization are prerequisites for public participation in the WTO dispute settlement.
[ترجمه گوگل]قانون گرایی و دموکراتیزه شدن پیش نیازهای مشارکت عمومی در حل و فصل اختلافات سازمان تجارت جهانی است
[ترجمه ترگمان]Legalism و دموکرات سازی prerequisites برای مشارکت عمومی در حل اختلاف WTO هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Religious legalism employs the law to do more than God wants it to.
[ترجمه گوگل]قانون گرایی دینی از قانون استفاده می کند تا بیش از آنچه خدا بخواهد انجام دهد
[ترجمه ترگمان]علمای مذهبی قانون را بیشتر از آنچه خدا می خواهد انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rigid legalism sits alongside rampant illegality, and a vibrant private sector coexists with a sclerotic state.
[ترجمه گوگل]قانون گرایی سفت و سخت در کنار غیرقانونی افسارگسیخته قرار دارد و بخش خصوصی پر جنب و جوش با یک دولت اسکلروتیک همزیستی دارد
[ترجمه ترگمان]legalism صلب در کنار غیرقانونی بودن غیرقانونی و یک بخش خصوصی پر جنب و جوش با یک دولت sclerotic می نشیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Religion in Post Mao China: Legalism and Religious Management.
[ترجمه گوگل]دین در چین پس از مائو: قانون گرایی و مدیریت مذهبی
[ترجمه ترگمان]دین در Post چین: Legalism و مدیریت مذهبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Formal style of writing, legalism, special jargonize, that's all hardly involved or studied in my language and literature learning.
[ترجمه گوگل]سبک رسمی نگارش، قانون گرایی، اصطلاحات خاص، همه اینها به سختی در یادگیری زبان و ادبیات من دخیل یا مطالعه شده است
[ترجمه ترگمان]سبک رسمی نوشتاری، legalism، jargonize خاص، که به ندرت در زبان و یادگیری ادبیات من دخالت یا مطالعه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Confucianism and legalism are responsible for creating the world's first meritocracy.
[ترجمه گوگل]کنفوسیوس و قانون گرایی مسئول ایجاد اولین شایسته سالاری در جهان هستند
[ترجمه ترگمان]Confucianism و legalism مسئول ایجاد اولین meritocracy جهان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The very basis and source of legalism lie with society rather than state.
[ترجمه گوگل]اساس و منشأ قانون گرایی به جای دولت در جامعه نهفته است
[ترجمه ترگمان]اساس و منبع of با جامعه بهتر از دولت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Imperative without the indicative - leads to legalism, self - saving efforts, Paul is a moralist.
[ترجمه گوگل]امری بدون نشانه - منجر به قانون گرایی، تلاش های صرفه جویی در خود می شود، پل یک اخلاق گرا است
[ترجمه ترگمان]الزام بدون نشانه - منجر به تلاش های خود - صرفه جویی می شود، پاول یک معلم اخلاق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It also inherited the Roman virtue of sound organization, based on a powerful central authority, and preserved by strict legalism.
[ترجمه گوگل]همچنین وارث فضیلت رومی سازماندهی صحیح، مبتنی بر یک اقتدار مرکزی قدرتمند، و با قانون گرایی سختگیرانه حفظ شده است
[ترجمه ترگمان]همچنین فضیلت رومی سازمان صدا را، بر پایه قدرت مرکزی قدرتمند، به ارث برد و با legalism شدید حفظ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Essenes were not only greatly inclined to apocalyptic views and legalism, but they were frantically anti-Hellenistic.
[ترجمه گوگل]اسن ها نه تنها به دیدگاه های آخرالزمانی و قانون گرایی تمایل زیادی داشتند، بلکه به شدت ضد هلنیستی بودند
[ترجمه ترگمان]Essenes نه تنها تا حد زیادی به عقاید apocalyptic و legalism علاقه مند بودند، بلکه همگی ضد هلنیستی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The first part is about general analysis of tax legalism.
[ترجمه گوگل]بخش اول در مورد تحلیل کلی قانون گرایی مالیاتی است
[ترجمه ترگمان]بخش اول مربوط به تجزیه و تحلیل کلی مالیات بر مالیات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رستگاری از راه نیکوکاری (اسم)
legalism

افراط در مراعات قانون (اسم)
legalism

اصول قانون پرستی (اسم)
legalism

تخصصی

[حقوق] قانون گرایی، اعتقاد به اصالت قانون

انگلیسی به انگلیسی

• obsessive adherence to rules; pedantry; doctrine that salvation is gained through good works (christianity)

پیشنهاد کاربران

قانون زدگی ( افراط در پیروی از قانون )
Guidance هدایت کردن

بپرس