legal remedy

جمله های نمونه

1. We have exhausted all possible legal remedies for this injustice.
[ترجمه گوگل]ما تمام راه حل های قانونی ممکن را برای این بی عدالتی به پایان رسانده ایم
[ترجمه ترگمان]ما تمام داروهای ممکن را برای این بی عدالتی خسته کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Holding copyright provides the only legal remedy against unauthorized copying.
[ترجمه گوگل]داشتن حق چاپ تنها راه حل قانونی در برابر کپی برداری غیرمجاز را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]نگهداری کپی رایت تنها راه حل قانونی برای نسخه برداری غیر مجاز را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Such legislation gives individuals the right of direct access to the civil courts and industrial tribunals for legal remedies for unlawful discrimination.
[ترجمه گوگل]چنین قوانینی به افراد حق دسترسی مستقیم به دادگاه‌های مدنی و دادگاه‌های صنعتی را برای رفع تبعیض‌های غیرقانونی می‌دهد
[ترجمه ترگمان]چنین قوانینی حق دسترسی مستقیم به دادگاه های مدنی و دادگاه های صنعتی برای درمان های قانونی را به افراد می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Paine, like many idealists in a hurry, was probably impatient of the slowness of legal remedies for existing abuses.
[ترجمه گوگل]پین، مانند بسیاری از ایده آلیست های عجول، احتمالاً نسبت به کندی راه حل های قانونی برای سوء استفاده های موجود بی تاب بود
[ترجمه ترگمان]پین، که مانند بسیاری از idealists in، احتمالا از کندی روش های قانونی برای سو استفاده های موجود حوصله اش سر رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Legal remedies are available in respect of some of these circumstances, and readers who have complaints should first address them to the advertiser.
[ترجمه گوگل]برای برخی از این شرایط راه‌حل‌های قانونی در دسترس است و خوانندگانی که شکایت دارند باید ابتدا آن‌ها را به آگهی‌دهنده بفرستند
[ترجمه ترگمان]درمان های قانونی در رابطه با برخی از این شرایط موجود هستند، و خوانندگانی که شکایت دارند، باید ابتدا آن ها را برای the مورد خطاب قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It could, indeed, help to establish the kind of ethos which might make recourse to legal remedies unnecessary.
[ترجمه گوگل]در واقع می تواند به ایجاد نوعی اخلاق کمک کند که ممکن است توسل به راه حل های قانونی را غیر ضروری کند
[ترجمه ترگمان]در واقع، می تواند به ایجاد نوعی ویژگی اخلاقی کمک کند که ممکن است به طرق قانونی غیر ضروری متوسل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Legal remedies can ensure that landlords carry out the works for which they are legally responsible.
[ترجمه گوگل]راه‌حل‌های حقوقی می‌تواند تضمین کند که مالکان کارهایی را که قانوناً مسئول آن هستند انجام می‌دهند
[ترجمه ترگمان]درمان های قانونی می توانند تضمین کنند که مالکین قانونی که به طور قانونی مسئول آن هستند را اجرا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the end, the paper explains the legal remedy for IPR from the perspective of property right protection, i. e. the prevention from the infringement of IPR.
[ترجمه گوگل]در پایان، این مقاله راه حل قانونی برای IPR را از منظر حمایت از حقوق مالکیت توضیح می دهد ه جلوگیری از نقض حقوق مالکیت معنوی
[ترجمه ترگمان]در پایان، این مقاله یک درمان قانونی برای IPR را از دیدگاه حفاظت از حق مالکیت، توضیح می دهد ای جلوگیری از نقض حقوق مالکیت معنوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sometimes there is no legal remedy for types of journalistic misconduct that can upset readers and viewers.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات هیچ راه حل قانونی برای انواع تخلفات روزنامه نگاری که می تواند باعث ناراحتی خوانندگان و بینندگان شود وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]گاهی هیچ درمان قانونی برای انواع سو رفتار روزنامه نگاری وجود ندارد که می تواند خوانندگان و بینندگان را ناراحت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For some problems and shortcomings in the present legal remedy system of our nation, this author raises the relevant legislative conceptions.
[ترجمه گوگل]این نویسنده برای برخی مشکلات و کاستی‌های موجود در نظام حقوقی کنونی ملت ما، برداشت‌های قانونی مربوطه را مطرح می‌کند
[ترجمه ترگمان]برای برخی مشکلات و کاستی های موجود در نظام درمان قانونی کشور ما، این نویسنده مفاهیم قانون گذاری مربوطه را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The most common of legal remedy is damages.
[ترجمه گوگل]رایج ترین راه حل حقوقی خسارت است
[ترجمه ترگمان]شایع ترین درمان قانونی خسارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Compensation is a kind of basic method about legal remedy of infringement of commercial goodwill.
[ترجمه گوگل]جبران خسارت نوعی روش اساسی برای رفع تخلف از سرقفلی تجاری است
[ترجمه ترگمان]جبران خسارت یک نوع روش اساسی در مورد درمان قانونی نقض حسن نیت تجاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. From the view of ontology, legal remedy is endemic to the right, justice and rule.
[ترجمه گوگل]از منظر هستی شناسی، راه حل حقوقی، بومی حق، عدالت و قاعده است
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه هستی شناسی، درمان قانونی بومی، حق، عدالت و قانون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The fourth part is the international reference of Legal Remedy System of anti-employment discrimination.
[ترجمه گوگل]بخش چهارم مرجع بین‌المللی نظام رفع تبعیض‌های استخدامی است
[ترجمه ترگمان]بخش چهارم، مرجع بین المللی سیستم Remedy قانونی تبعیض استخدامی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He related what he had learnt of the new legal remedy.
[ترجمه گوگل]او آنچه را که از راه حل حقوقی جدید آموخته بود گفت
[ترجمه ترگمان]او آنچه را که از این داروی جدید یاد گرفته بود حکایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] امکان دادخواهی یا احقاق حق از مراجع قضایی

انگلیسی به انگلیسی

• methods provided by a court to the injured party in order to protect their rights

پیشنهاد کاربران

بپرس