leftmost

/ˈleftmoʊst//ˈleftməʊst/

سمت چپ ترین

جمله های نمونه

1. The leftmost bit (most significant bit) as ( Sign Bit ). "0" for positive, "1" for negative.
[ترجمه گوگل]سمت چپ ترین بیت (مهم ترین بیت) به عنوان (بیت علامت) "0" برای مثبت، "1" برای منفی
[ترجمه ترگمان]بیت چپ ترین بیت (most بیتی)به عنوان (امضا بیتی)برای مثبت، \"۱\" برای منفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Alternatively, we can give the leftmost menu a more generic label such as Document.
[ترجمه گوگل]از طرف دیگر، می‌توانیم به منوی سمت چپ یک برچسب عمومی‌تر مانند Document بدهیم
[ترجمه ترگمان]متناوبا، ما می توانیم سمت چپ ترین را یک برچسب عمومی دیگر از قبیل سند بدهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The first leg (leftmost) as well as the actual UNION operator is processed by the coordinator agent.
[ترجمه گوگل]اولین مرحله (سمت چپ) و همچنین اپراتور واقعی UNION توسط عامل هماهنگ کننده پردازش می شود
[ترجمه ترگمان]اولین قسمت (سمت چپ)و نیز عملگر اتحادیه واقعی توسط نماینده هماهنگ کننده پردازش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Here is another marantic vegetation on the leftmost cusp. These vegetations are rarely over 0. 5 cm in size. However, they are very prone to embolize.
[ترجمه گوگل]در اینجا یک پوشش گیاهی مرانتیک دیگر در سمت چپ ترین قله وجود دارد اندازه این پوشش های گیاهی به ندرت بیش از 0 5 سانتی متر است با این حال، آنها بسیار مستعد آمبولیزه هستند
[ترجمه ترگمان]در اینجا پوشش گیاهی دیگری در سمت چپ ترین قله وجود دارد این vegetations به ندرت بر روی صفر قرار می گیرند ۵ سانتیمتر به اندازه با این حال، آن ها بسیار مستعد embolize هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Start from leftmost tree, and work your way up.
[ترجمه گوگل]از سمت چپ ترین درخت شروع کنید و به سمت بالا حرکت کنید
[ترجمه ترگمان]از سمت چپ ترین درخت شروع کنید و به راه خود ادامه دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the past many years, the leftmost policy impaired objective comprehension of colonized history and people are still heavy-hearted nowadays while mentioning that. Mei Niang was such a case.
[ترجمه گوگل]در سال‌های گذشته، چپ‌ترین سیاست، درک عینی تاریخ استعمار را مختل کرده است و مردم امروز با ذکر آن، همچنان سنگدل هستند می نیانگ چنین موردی بود
[ترجمه ترگمان]در چند سال گذشته، سمت چپ ترین سیاست درک عینی تاریخ استعمار را مختل کرده و مردم هنوز در حال صحبت کردن با این موضوع هستند Mei Niang یک چنین موردی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The leftmost loop, the round one, has a diameter of 10 in.
[ترجمه گوگل]سمت چپ ترین حلقه، حلقه گرد، 10 اینچ قطر دارد
[ترجمه ترگمان]حلقه چپ ترین حلقه، حلقه گرد، قطر ۱۰ اینچ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Does twisting the leftmost knob turn on the left-front burner, or does it turn on the left-rear burner?
[ترجمه گوگل]آیا چرخاندن دستگیره سمت چپ مشعل جلو چپ را روشن می کند یا مشعل عقب چپ را روشن می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا سمت چپ سمت چپ را تغییر می دهد یا مشعل سمت چپ را تغییر می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The leftmost location step selects a set of nodes relative to the context node.
[ترجمه گوگل]سمت چپ ترین مرحله مکان، مجموعه ای از گره ها را نسبت به گره زمینه انتخاب می کند
[ترجمه ترگمان]قسمت چپ ترین بیت مکان یک مجموعه از گره ها را نسبت به گره بس تر انتخاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The digit count starts from the leftmost nonzero digit of the exact result.
[ترجمه گوگل]شمارش رقم از سمت چپ ترین رقم غیر صفر نتیجه دقیق شروع می شود
[ترجمه ترگمان]شمارش رقم از سمت چپ ترین شکل غیر صفر در نتیجه دقیق شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Recall from the discussion in the first article of this series that whenever I want to use multi-byte integer format, I must set the leftmost bit of the first length byte to
[ترجمه گوگل]از بحث در مقاله اول این مجموعه به یاد بیاورید که هر زمان که می خواهم از فرمت عدد صحیح چند بایتی استفاده کنم، باید سمت چپ ترین بیت اولین بایت طولی را روی آن تنظیم کنم
[ترجمه ترگمان]از بحث در مقاله اول این مجموعه به یاد می آورید که هر زمان که بخواهم از فرمت عدد صحیح چند بایت استفاده کنم، باید چپ ترین بیت از بایت اول را تنظیم کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In an arithmetic right shift, the bits shifted beyond the rightmost bit position are discarded, and the leftmost bit is propagated into the bit positions vacated at the left.
[ترجمه گوگل]در یک جابجایی به راست حسابی، بیت‌های جابه‌جا شده از سمت راست‌ترین موقعیت بیت کنار گذاشته می‌شوند و بیت‌های چپ در موقعیت‌های بیت خالی در سمت چپ منتشر می‌شوند
[ترجمه ترگمان]در یک شیفت مناسب ریاضی، بیت ها به سمت راست ترین قسمت سمت چپ منحرف می شوند و سمت چپ چپ به سمت چپ چپ در سمت چپ انتشار می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Another way to understand why we discard that extra bit is to remember that the leftmost bit of the lower number possesses a negative weight, in this case equal to negative eight.
[ترجمه گوگل]راه دیگر برای درک اینکه چرا آن بیت اضافی را کنار می گذاریم این است که به یاد داشته باشیم که بیت سمت چپ عدد پایین دارای وزن منفی است که در این مورد برابر با منفی هشت است
[ترجمه ترگمان]یک راه دیگر برای درک این که چرا ما آن بیت اضافی را حذف می کنیم این است که به یاد داشته باشیم که سمت چپ ترین بیت کم تر دارای وزن منفی است، در این حالت برابر با هشت منفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When the query is executed, the UNION operator begins to execute the leftmost leg first.
[ترجمه گوگل]هنگامی که پرس و جو اجرا می شود، اپراتور UNION ابتدا شروع به اجرای سمت چپ ترین پا می کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که این پرس و جو اجرا می شود، اپراتور اتحادیه شروع به اعدام چپ ترین ران می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] منتهی الیه سمت چپ

انگلیسی به انگلیسی

• farthest to the left

پیشنهاد کاربران

بپرس