left wing

/ˈleftˈwɪŋ//leftwɪŋ/

معنی: جناح چپ، شخص دست چپی
معانی دیگر: (حزب یا دسته ی سیاسی) جناح چپ، چپ، مربوط به جناح چپ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: left-wing (adj.), left-winger (n.)
• : تعریف: a faction of a political party or other group that advocates liberal reform or radical, revolutionary change, esp. in the social, political, or economic order. (Cf. right wing.)
متضاد: right wing

جمله های نمونه

1. The left wing,having deployed into line,began to advance.
[ترجمه گوگل]جناح چپ، با استقرار در خط، شروع به پیشروی کرد
[ترجمه ترگمان]جناح چپ که در خط جبهه مستقر شده بود شروع به پیشروی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The views of the left wing have tended to predominate within the party.
[ترجمه گوگل]دیدگاه های جناح چپ در درون حزب غالب است
[ترجمه ترگمان]دیدگاه جناح چپ تمایل به برتری در حزب دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Our company made a sudden charge on the left wing of the enemy.
[ترجمه گوگل]گروهان ما حمله ناگهانی به جناح چپ دشمن زد
[ترجمه ترگمان]گروهان ما ناگهان بر جناح چپ دشمن حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There's a dent in the left wing.
[ترجمه گوگل]یک فرورفتگی در بال چپ وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در سمت چپ، یک فرورفتگی در سمت چپ وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They're on the left wing of the Labour Party.
[ترجمه گوگل]آنها در جناح چپ حزب کارگر هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها جناح چپ حزب کارگر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's on the left wing of the Conservative Party.
[ترجمه گوگل]او در جناح چپ حزب محافظه کار است
[ترجمه ترگمان]او در جناح چپ حزب محافظه کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The left wing of the party is unhappy with the legislation.
[ترجمه گوگل]جناح چپ حزب از این قانون ناراضی است
[ترجمه ترگمان]جناح چپ این حزب از این قانون ناراضی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The left wing dipped until it was perpendicular to the ground.
[ترجمه گوگل]بال چپ آنقدر فرو رفت تا عمود بر زمین شد
[ترجمه ترگمان]جناح چپ تا آنجا که به زمین می رسید فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The left wing had been almost completely sheared off.
[ترجمه گوگل]بال چپ تقریباً به طور کامل بریده شده بود
[ترجمه ترگمان]قسمت چپ تقریبا کنده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The plane had dipped wildly down on its left wing and skidded on the runway with only one wheel in contact with the ground.
[ترجمه گوگل]هواپیما به شدت در بال چپ خود فرو رفته بود و تنها با یک چرخ در تماس با زمین روی باند فرود آمده بود
[ترجمه ترگمان]هواپیما با سرعت از جناح چپ او پایین امده بود و فقط با یک چرخ در ارتباط با زمین مواجه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Left wing Eric Lacroix became the latest injury casualty for the Kings.
[ترجمه گوگل]بال چپ اریک لاکروآ آخرین مصدوم برای کینگز شد
[ترجمه ترگمان]اریک Lacroix بال چپ آخرین مصدوم برای پادشاهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One, Ram Singh Rathor, was controlling the left wing.
[ترجمه گوگل]یکی، رام سینگ راتور، بال چپ را کنترل می کرد
[ترجمه ترگمان]یکی، رام سینگ Rathor، جناح چپ را کنترل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He passed to Dollar, breaking down the left wing.
[ترجمه گوگل]او به دلار پاس داد و بال چپ را شکست
[ترجمه ترگمان]از کنارش گذشت و به سمت چپ پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To his left wing he could see the great blackness of the Park, lit only occasionally by murky yellow lights.
[ترجمه گوگل]در بال چپش می‌توانست سیاهی بزرگ پارک را ببیند، که فقط گاهی با نورهای زرد تیره روشن می‌شد
[ترجمه ترگمان]به جناح چپ او می توانست سیاهی بزرگ پارک را ببیند که فقط گاهی با نوره ای زرد تیره روشن می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They also lost left wing Dave Reid with about 14 minutes left because of a broken left index finger.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین بال چپ دیو رید را در حدود 14 دقیقه باقی مانده به دلیل شکستگی انگشت اشاره چپ از دست دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین جناح چپ دیو رید را در حدود ۱۴ دقیقه به خاطر یک انگشت شاخص رها شده از دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جناح چپ (اسم)
left wing

شخص دست چپی (اسم)
left wing

انگلیسی به انگلیسی

• left side of a building, left outbuilding
left-wing people have political ideas that are close to socialism or communism.
the left wing of a political party consists of the members of it whose beliefs are closer to socialism or communism than those of its other members.
faction of a group that is in favor of radical reforms (especially political)

پیشنهاد کاربران

1. چپ گرا. چپی 2. چپ گرایانه
مثال:
the left - wing parties
احزاب چپ گرا
چپ گرا

بپرس