left field


(بیس بال) سمت چپ زمین (از دیدگاه plate)، بازی در طرف چپ زمین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: out in left field
(1) تعریف: in baseball, the section of the outfield that is to the left of center field when viewed from home plate.

- The ball was hit hard to left field.
[ترجمه گوگل] ضربه محکمی به توپ به زمین چپ خورد
[ترجمه ترگمان] توپ به سختی به سمت چپ ضربه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the position of the player whose function is to defend this section of the outfield.

- He's been hired to play left field.
[ترجمه گوگل] او برای بازی در زمین چپ استخدام شده است
[ترجمه ترگمان] او استخدام شده است تا میدان را بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The question came out of left field, but Mary Ann wasn't really surprised.
[ترجمه گوگل]سوال از میدان سمت چپ بیرون آمد، اما مری آن واقعا تعجب نکرد
[ترجمه ترگمان]این سوال از سمت چپ خارج شد، اما ماری آن واقعا متعجب نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The ball soared to left field.
[ترجمه گوگل]توپ به سمت زمین چپ اوج گرفت
[ترجمه ترگمان]توپ به سمت چپ پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her comments came out of left field.
[ترجمه گوگل]نظرات او از میدان سمت چپ بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]نظرات او از سمت چپ بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is, like most theorists, out there in left field, ignoring the experimental evidence.
[ترجمه گوگل]او مانند بسیاری از نظریه پردازان در میدان چپ است و شواهد تجربی را نادیده می گیرد
[ترجمه ترگمان]او مانند بسیاری از نظریه پردازان، در سمت چپ از آنجا خارج می شود و شواهد تجربی را نادیده می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The governor is way out / over in left field.
[ترجمه گوگل]فرماندار راه خروج / در میدان چپ است
[ترجمه ترگمان]فرماندار در حال خروج به سمت چپ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He corraled the fly ball in left field.
[ترجمه گوگل]او توپ مگس را در زمین چپ پیچید
[ترجمه ترگمان]او توپ مگس را در زمین سمت چپ پرت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pinch-hitter Francisco Cabrera lashed a single to left field.
[ترجمه گوگل]فرانسیسکو کابررا، بازیکن ضربه زننده، یک ضربه به زمین به سمت چپ زد
[ترجمه ترگمان]فرانسیسکو کابررا (hitter Cabrera)به تک و تک به سمت چپ ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She's kind of out in left field but she's fun.
[ترجمه گوگل]او به نوعی در زمین چپ بیرون است اما سرگرم کننده است
[ترجمه ترگمان]یه جورایی رفته بیرون اما خوش می گذره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some of the griping comes out of left field.
[ترجمه گوگل]مقداری از چنگ زدن از میدان سمت چپ خارج می شود
[ترجمه ترگمان]یکی از the از سمت چپ خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hey, here's one from left field.
[ترجمه گوگل]هی، این یکی از سمت چپ است
[ترجمه ترگمان]هی، این یکی از سمت چپ - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He doubled to left field.
[ترجمه گوگل]او در زمین چپ دبل کرد
[ترجمه ترگمان]به سمت چپ خم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Buckley whacked the ball into left field.
[ترجمه گوگل]باکلی توپ را وارد زمین چپ کرد
[ترجمه ترگمان]باکلی \"توپ رو زد تو زمین\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Newman blasted one into left field in the second inning.
[ترجمه گوگل]نیومن در اینینگ دوم یکی را به زمین چپ زد
[ترجمه ترگمان]نیومن یکی را در the دوم به زمین پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When something like this comes out of left field at you. . . .
[ترجمه گوگل]وقتی چیزی شبیه این از میدان سمت چپ به سمت شما می آید
[ترجمه ترگمان]وقتی چیزی مثل این از سمت چپ به سمت شما می آید،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Vaughn is going to get a shot at left field.
[ترجمه گوگل]وان می‌خواهد در زمین چپ شوت بزند
[ترجمه ترگمان]وان \"میره سمت چپ\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس