lecturer

/ˈlekt͡ʃərər//ˈlekt͡ʃərə/

معنی: مدرس، تدریس کننده، سخن ران
معانی دیگر: سخنران (معمولا سر کلاس یا جلسات آموزشی)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who gives lectures, esp. at a college or university.
مشابه: academic

جمله های نمونه

1. The lecturer illustrated his point with a diagram on the blackboard.
[ترجمه گوگل]مدرس نظر خود را با نموداری روی تخته سیاه نشان داد
[ترجمه ترگمان]سخنران نقطه خود را با یک نمودار بر روی تخته سیاه نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The lecturer is booked for every night of the week.
[ترجمه گوگل]مدرس برای هر شب هفته رزرو شده است
[ترجمه ترگمان]سخنران هر شب هفته رزرو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The lecturer spoke so quietly that he was scarcely audible at the back of the hall.
[ترجمه گوگل]مدرس آنقدر آرام صحبت می کرد که در پشت سالن به سختی شنیده می شد
[ترجمه ترگمان]سخنران چنان آهسته صحبت می کرد که به زحمت از پشت سرسرا به زحمت شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The head lecturer was sacked for seducing female students.
[ترجمه گوگل]مدرس ارشد به دلیل اغوای دانشجویان دختر برکنار شد
[ترجمه ترگمان]سخنران برای اغوای دانشجویان زن اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Now he's a lecturer, he thinks he's a real hotshot!
[ترجمه گوگل]حالا او یک سخنرانی است، او فکر می کند که او یک هات شات واقعی است!
[ترجمه ترگمان]حالا او یک سخنران است، او فکر می کند که او یک نابغه واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The lecturer said that civil law was different from criminal law.
[ترجمه گوگل]استاد گفت قانون مدنی با حقوق جزا فرق دارد
[ترجمه ترگمان]سخنران گفت که قانون مدنی متفاوت از قانون جزایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The lecturer overran by ten minutes.
[ترجمه گوگل]مدرس ده دقیقه دوید
[ترجمه ترگمان]سخنران ده دقیقه به پیشروی ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As both a novelist and a university lecturer, she has two strings to her bow.
[ترجمه گوگل]او هم به عنوان یک رمان نویس و هم به عنوان مدرس دانشگاه، دو سیم در کمان خود دارد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک نویسنده و یک استاد دانشگاه، دو رشته دارد به bow
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The lecturer looked down at the sea of faces beneath him.
[ترجمه گوگل]استاد به دریای چهره های زیرش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]سخنران به دریا که زیر او نشسته بود نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Applications are invited for the post of Lecturer in French.
[ترجمه گوگل]متقاضیان برای پست مدرس زبان فرانسه دعوت می شوند
[ترجمه ترگمان]درخواست برای پست مدرس زبان فرانسوی دعوت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The lecturer spoke very clearly so that we could hear every word.
[ترجمه گوگل]استاد خیلی واضح صحبت کرد تا ما بتوانیم تک تک کلمات را بشنویم
[ترجمه ترگمان]سخنران خیلی واضح صحبت کرد که ما بتوانیم هر کلمه را بشنویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She's such a fascinating lecturer - I was hanging on to her every word.
[ترجمه گوگل]او یک سخنران جذاب است - من به تک تک کلمات او پایبند بودم
[ترجمه ترگمان]او یک سخنران جذاب و جذاب است - هر کلمه را به او می گفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The lecturer continued that civil law was different to criminal law.
[ترجمه گوگل]استاد ادامه داد که قانون مدنی با حقوق جزا متفاوت است
[ترجمه ترگمان]سخنران ادامه داد که قانون مدنی با قوانین جنایی متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was a successful lecturer, much in demand .
[ترجمه گوگل]او یک مدرس موفق بود که بسیار مورد تقاضا بود
[ترجمه ترگمان]او مدرس موفقی بود و تقاضای زیادی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The lecturer tried to settle the audience down.
[ترجمه گوگل]مدرس سعی کرد حضار را آرام کند
[ترجمه ترگمان]سخنران سعی کرد که حضار را آرام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مدرس (اسم)
teacher, professor, lecturer

تدریس کننده (اسم)
lecturer

سخن ران (اسم)
speaker, spokesman, orator, lecturer

انگلیسی به انگلیسی

• one who lectures; professor at an academic institution
a lecturer is a teacher at a university or college.

پیشنهاد کاربران

این کلمه معادل �مدرس� در زبان فارسی است و بطور خاص برای اشاره به مدرسان دانشگاه بکار میرود.
lecturer 2 ( n ) =a person who teaches at a university or college on a temporary basis, e. g. He's a lecturer in French at Princeton.
lecturer
lecturer 1 ( n ) ( lɛktʃərər ) =a person who gives a lecture, e. g. She's an excellent lecturer.
lecturer
فکر میکنم مانند "مربی" در سیستم آموزشی ایران. مدرسی که پی اچ دی ندارد. فوق لیسانس است.
اصولا lecturer یا مدرس، با professor یا استاد دانشگاه متفاوته
مدرس از بیرون فضای دانشگاهی میاد ( شغل یا حرفه خاص ) و براساس اعتبار شغلی و دانش و تجربه ای که کسب کردن، درس ها یا موضوعاتی رو توی دانشگاه، نیمه وقت تدریس میکنن، نزدیک ترین معادلش همون مدرس حق التدریسی است
...
[مشاهده متن کامل]

اما استاد یا پروفسور ( با رده های مختلف مثل استادیار یا استاد تمام ) کسی هست که دکترا داره و توی فضای آکادمیا کار کرده و مقاله منتشر میکنه و تمام وقت توی دانشگاه کار میکنه و حق تصدی هم داره

معادل assistant professor در سیستم آمریکایی می باشد، یعنی استادیار.

استاد حق التدریس
استاد
she is a university lecturer
او استاد دانشگاه است🈹

بپرس