leaves

/ˈliːvz//liːvz/

معنی: برگها
معانی دیگر: جمع واژه ی: leaf، صورت جمع کلمه leaf

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: pl. of leaf.

جمله های نمونه

1. leaves color brilliantly in the fall
در پاییز برگ ها به طور درخشانی رنگین می شوند.

2. leaves have choked the gutter
برگ ها جوی را مسدود کرده اند.

3. leaves turn in the fall
در پاییز برگ ها رنگ عوض می کنند.

4. leaves were floating down from the trees
برگ ها از درختان آویزان بودند.

5. leaves with flexuous margins
برگ های دارای لبه ی کنگره ای

6. alternate leaves
برگ های متناوب

7. approximate leaves
برگ های نزدیک به هم

8. autumn leaves
برگ های خزان

9. autumn leaves rustled in the wind
برگ های خزان در باد زمزمه می کردند.

10. autumn leaves were tinted with red and yellow
برگ های پاییزی دارای رنگسایه های سرخ و زرد بودند.

11. basal leaves
برگ های پایین ساقه،بن برگ

12. binate leaves
برگ های دوقلو

13. cruciform leaves
برگ های چلیپا مانند

14. cuneate leaves
برگ های گوه سان (یا گوه ای)

15. dry leaves crinkled under my feet
برگ های خشک زیر پایم خش خش می کردند.

16. fallen leaves
برگ های ریخته

17. falling leaves gave a premonition of winter
برگهای خزان از زمستان خبر می دادند.

18. gladiate leaves
برگ های شمشیری

19. he leaves his office every day at five
هر روز ساعت پنج اداره اش را ترک می کند.

20. he leaves the window open all night however cold it is
با وجود سردی هوا تمام شب پنجره را باز می گذارد.

21. involute leaves
برگ های روگشته

22. the leaves are turning rusty
برگ ها دارند زنگارگون می شوند.

23. the leaves had been nibbled away by the deer
آهو برگ ها را جویده بود.

24. the leaves of a gill
پره های آبشش

25. the leaves of green trees in the eyes of the wise . . .
برگ درختان سبز در نظر هوشیار . . .

26. the leaves that trembled in the breeze
برگ هایی که در نسیم نوسان می کردند.

27. the leaves were wet with dew
برگ ها از شبنم خیس بودند.

28. viscid leaves
برگ های چسب پوش

29. finding fresh leaves postulates the existence of plants in this region
یافتن برگ تازه وجود گیاه را در این ناحیه بدیهی می سازد.

30. shower rose leaves on imbibers
بر سر میخواره برگ گل بفتالید

31. stuffed vine leaves
دلمه ی برگ مو

32. the deceased leaves a widow and two children
متوفی یک بیوه زن و دو فرزند به جا گذاشته است.

33. the succulent leaves of a cactus
برگ های شیره دار کاکتوس

34. to grow leaves
برگ درآوردن

35. to shed leaves
برگ ریختن

36. a bed of leaves
بستری (توده ای) از برگ

37. a fall of leaves
توده ای از برگ های افتاده

38. diseased and spotted leaves
برگ های آفت زده و خال زده

39. i buried the leaves in a pit
برگها را در چاله خاک کردم.

40. in october, the leaves slowly rust
در ماه اکتبر برگ ها کم کم زنگارگون می شوند.

41. pull out both leaves of the table
هر دو بال میز را بکش بالا.

42. she misted flower leaves with a sprayer
او با افشانه روی برگ گل ها آب می پاشید.

43. ten minus two leaves eight
ده منهای دو می شود هشت.

44. the first train leaves at noon
اولین قطار هنگام ظهر حرکت می کند.

45. the quiver of leaves in the breeze
لرزش برگ ها در نسیم

46. then the voter leaves the polls
سپس رای دهنده محل رای گیری را ترک می کند.

47. to sweat tobacco leaves
برگ تنباکو را به عمل آوردن

48. a stem with reflex leaves
ساقه ای با برگ های برگشته

49. i raked up the leaves and burned them
برگ ها را با برگ جمع کن انباشته کردم و سوزاندم.

50. in winter, trees cast leaves
در زمستان درخت برگ می ریزد

51. the breeze animated the leaves
نسیم برگ ها را تکان می داد.

52. to turn over the leaves of a book
صفحات کتابی را ورق زدن

53. trees divested of their leaves
درختانی که برگ های خود را از دست داده بودند

54. trees that shed their leaves in the fall are called "deciduous"
درختانی که در خزان برگ می ریزند "ریزنده " نامیده می شوند.

55. the patter of rain on leaves
صدای چک چک باران بر روی برگ ها

56. the sun shining through the leaves dappled the ground
خورشید که از لابلای برگ ها می تابید زمین را سایه روشن کرده بود.

57. the wind was whirling the leaves
باد داشت برگ ها را به چرخش در می آورد.

58. they envelope meat in vine leaves
آنها گوشت را در برگ مو می پیچند.

59. a pile of brushwood and dry leaves
توده ای از خاشاک و برگ های خشک

60. a strong wind scurried the dry leaves
یک باد قوی برگ های خشک را پراکنده کرد.

61. branches waved gently and shed their leaves
شاخه ها به آرامی نوسان می کردند و برگ های خود را می ریختند.

62. don't lift the flower bulbs before leaves are brown
پیش از زرد شدن برگ ها،پیازهای گل را نکنید.

63. he wrote his poems on loose leaves of paper
او اشعار خود را روی ورقه های مجزای کاغذ می نوشت.

64. the children were piling up the leaves
بچه ها برگ ها را تلنبار می کردند.

65. the long drought had scorched the leaves of the trees
خشکسالی ممتد برگ های درختان را پلاسیده کرده بود.

66. to improvise a bed out of leaves and branches
از شاخ و برگ بستر خواب ساختن

67. trees that laughed with all their leaves
درختانی که با کلیه ی برگ های خود ابراز شادمانی می کردند

68. the flowers were buried under a layer of leaves
گل ها زیر لایه ای از برگ مستور شده بودند.

69. the pavement was hidden under a blanket of leaves
سنگفرش زیر پوششی از برگ پنهان شده بود.

70. the champion was crowned with a garland of oak leaves
تاجی از برگ بلوط بر سر قهرمان گذاشته بودند.

مترادف ها

برگها (اسم)
leafage, leaves

انگلیسی به انگلیسی

• leaves is the plural of leaf.
leaves is the third person singular form of leave.

پیشنهاد کاربران

Leaves bay
برگ بو
[فیزیک] تیغه ها
Messi leaves special message for luis after lending him twelve million private jet
مسی پیام مخصوصی گذاشت برای لویز ، پس از اینکه چت 12میلیون شخصی خودشو به او داد
the leaves are fantastic specialy in autumn , red, orange, gold and yellowe
بخش ها یا تخته های اضافی میز ( جمع leaf به معنی بال میز می باشد )
a carpet of leaves
لایه و پوششی از برگ ها🍁
عازم شدن
برجای می گذارد
۱ - میتونه فعل leave باشه که s سوم شخص گرفته.
۲ - میتونه اسم هم باشه که به معنی برگ ها است.
ممکنه سوم شخص فعل leave هم باشه
برگها ، صورت جمع کلمه ( leaf )
Go away from somebody or something
Fall's leaves have different colors for example: yellow ، brown and red.
برگها
leave is the plural of leave
برگ
Sth green for a tree
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس