leave with

پیشنهاد کاربران

Leave someone with something
یعنی چیزی برای کسی موندن
چیزی برای کسی باقی موندن
چیزی را پیش کسی گذاشتن
Bail is money left with a court of law to make sure a prisoner will return when their trial startsوثیقه پولی است که گذاشته میشه پیش دادگاه
باقی ماندن پیش …، نگه داشتن توسط . .
نگه داشته شدن ، باقی ماندن
چیزی پیش کسی باقی ماندن
Bail is money left with a court of law to make sure that a prisoner will return when their trial starts
وثیقه پولی است که پیش دادگاه قانونی باقی ماند تا مطمئن باشن که زندانی بر خواهد گشت وقتی محاکمه شروع بشه
leave sth with sb: چیزی را پیش کسی گذاشتن
تحویل دادن، عطا کردن، بخشیدن
allocate - assign - authorize - commend - commit - confer - confide


چیزی باقی گذاشتن

بپرس