leave taking

/ˈliːvˈteɪkɪŋ//liːvˈteɪkɪŋ/

خداحافظی، وداع، بدرودگویی، کسب اجازه مرخصی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a parting or farewell; departure.
مشابه: adieu, departure, farewell, parting

- His leave-taking was unemotional.
[ترجمه کاربر بی‌نام] کسب اجازه ی مرخصی
|
[ترجمه گوگل] مرخصی او بی عاطفه بود
[ترجمه ترگمان] کاملا خالی از احساسات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

نحوه مکالمه جهت خروج از جمعی یا مجلسی
رخصت
اجازه مرخص شدن

بپرس