leave it all on the table

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
همه چیز رو وسط گذاشتن / تمام تلاش رو خرج کردن / چیزی نگه نداشتن
در زبان محاوره ای:
همه چی رو ریخت وسط، چیزی برا خودش نگه نداشت، تا تهش رفت، جونشو گذاشت وسط
🔸 تعریف ها:
1. ( انگیزشی – تلاش کامل ) :
...
[مشاهده متن کامل]

وقتی کسی تمام توان، انرژی، احساس یا مهارتش رو برای انجام کاری صرف می کنه و چیزی برای خودش نگه نمی داره
مثال: She left it all on the table during her final performance.
تو اجرای آخرش همه چیز رو گذاشت وسط.
2. ( ورزشی – رقابتی ) :
در مسابقات یا رقابت ها، وقتی بازیکن یا تیم تا آخرین لحظه با تمام توان بازی می کنه
مثال: The team left it all on the table and walked away with pride.
تیم تا تهش رفت و با افتخار زمین رو ترک کرد.
3. ( احساسی – روابط ) :
وقتی کسی در یک رابطه یا گفت وگو همه ی احساسات و حرف هاش رو صادقانه بیان می کنه
مثال: I told her everything—I left it all on the table.
همه چی رو بهش گفتم—چیزی نگه نداشتم.
4. ( استعاری – صداقت و شفافیت ) :
در مذاکره یا تصمیم گیری، وقتی همه ی گزینه ها، اطلاعات یا نیت ها رو آشکارا بیان می کنی
مثال: Let’s leave it all on the table and be honest about what we want.
بیاید همه چی رو بذاریم وسط و صادق باشیم درباره ی خواسته هامون.
🔸 مترادف ها:
give it your all – go all in – hold nothing back – lay it all out – go full throttle