leave in the lurch


در موقعیت بسیار بدی قرار دادن، در معرض خطر (و غیره) قرار دادن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to abandon (someone) in an embarrassing or difficult position.

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
تنها گذاشتن / تو مخمصه رها کردن / بی کس و کار گذاشتن
در زبان محاوره ای:
یکی رو وسط دردسر ول کردن، بی پناه گذاشتن، تنها گذاشتن تو موقعیت سخت
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – اجتماعی ) :**
رها کردن یه نفر تو یه موقعیت دشوار یا بحرانی بدون هیچ کمک یا پشتیبانی، اغلب با حس بی مسئولیتی.
مثال: When the event got chaotic, the organizer left everyone in the lurch.
وقتی مراسم به هم ریخت، برگزارکننده همه رو تو مخمصه ول کرد.
2. ** ( حرفه ای – کاری ) :**
ترک کردن یه پروژه، وظیفه یا تیم تو موقعیت حساس، طوری که دیگران بدون حمایت بمونن.
مثال: The consultant left the project in the lurch right before the deadline.
مشاور درست قبل از ددلاین پروژه رو بی کس و کار گذاشت.
3. ** ( استعاری – احساسی ) :**
اشاره به رها شدن تو موقعیت های عاطفی یا اجتماعی، معمولاً با حس خیانت یا ناامیدی.
مثال: After promising to help, he left her in the lurch during the crisis.
بعد از قول کمک، اونو تو بحران تنها گذاشت.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
abandon – desert – strand – leave high and dry – forsake

دست کسی را در حنا گذاشتن
ترک محل یا رها کردن وقتی یک شخصی به ما نیاز داره
رها کردن در شرایط سخت