🔸 معادل فارسی:
به زور و با سختی از موقعیت گذشتن / با زحمت جان به در بردن / به سختی رد شدن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( تلاش – بقا ) :**
اشاره به عبور بسیار سخت از مانع یا شرایط دشوار، طوری که اثر یا آسیب باقی بماند.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: He left his fingernails in the gate trying to escape the debt.
او با زحمت زیاد از بدهی قِسِر در رفت.
2. ** ( ادبی – استعاری ) :**
بیان تصویری برای کسی که با سختی و دردسر از موقعیتی عبور می کند و نشانه های تلاشش باقی می ماند.
مثال: She left her fingernails in the gate of that exam.
او با زحمت زیاد از امتحان جان سالم به در برد.
3. ** ( اجتماعی – محاوره ای ) :**
گاهی برای توصیف موفقیت سخت و پرهزینه در زندگی یا کار.
مثال: The team left their fingernails in the gate to win the championship.
تیم با زحمت زیاد قهرمانی رو گرفت.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
barely escape – scrape through – survive with difficulty – struggle through – get by
به زور و با سختی از موقعیت گذشتن / با زحمت جان به در بردن / به سختی رد شدن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( تلاش – بقا ) :**
اشاره به عبور بسیار سخت از مانع یا شرایط دشوار، طوری که اثر یا آسیب باقی بماند.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: He left his fingernails in the gate trying to escape the debt.
او با زحمت زیاد از بدهی قِسِر در رفت.
2. ** ( ادبی – استعاری ) :**
بیان تصویری برای کسی که با سختی و دردسر از موقعیتی عبور می کند و نشانه های تلاشش باقی می ماند.
مثال: She left her fingernails in the gate of that exam.
او با زحمت زیاد از امتحان جان سالم به در برد.
3. ** ( اجتماعی – محاوره ای ) :**
گاهی برای توصیف موفقیت سخت و پرهزینه در زندگی یا کار.
مثال: The team left their fingernails in the gate to win the championship.
تیم با زحمت زیاد قهرمانی رو گرفت.
________________________________________
🔸 مترادف ها: