مثلاً:
The girl gives me a good impression
این دختر حس خوبی به من میدهد.
این دختر حس خوبی به من میدهد.
یک اثر باقی گذاشتن، یک اثری برجا گذاشتن یا ماندن، باقی گذاشتن یا بر جا گذاشتن یک تاثیر ( بر روی کسی ) !
John left a good impression on everyone who met him
جان بر روی هر کسی که باهاش ملاقات کرد، یک تأثیر خوبی باقی گذاشت.
Leave a thrilling impression
یک اثر هیجان برانگیز برجا بگذار!
جان بر روی هر کسی که باهاش ملاقات کرد، یک تأثیر خوبی باقی گذاشت.
یک اثر هیجان برانگیز برجا بگذار!