leathery

/ˈleðəri//ˈleðəri/

معنی: چرمی
معانی دیگر: مانند چرم (از نظر نما یا محکمی یا زبری)، چرمسان، سفت، چغر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: similar to leather in appearance or texture; weathered.

- his leathery face
[ترجمه گوگل] صورت چرمی اش
[ترجمه ترگمان] و صورت چرم مانندش را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He had the leathery look of a Texan cowhand.
[ترجمه گوگل]قیافه چرمی یک گاو تگزاسی داشت
[ترجمه ترگمان]او نگاه چرم مانند یک cowhand تگزاسی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sea-weed and patches of dark, leathery skin clung here and there to the bleached bone.
[ترجمه گوگل]علف های هرز دریایی و تکه هایی از پوست تیره و چرمی این جا و آنجا به استخوان سفید شده چسبیده بودند
[ترجمه ترگمان]پوست دریا و وصله های سیاه و چرم مانند به اینجا چسبیده و به استخوان سفید چسبیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He gave the appearance of a leathery skin, thick neck, imperviousness to any delicacy.
[ترجمه گوگل]او ظاهری مانند پوست چرمی، گردن ضخیم، نفوذناپذیری به هر ظرافت می بخشید
[ترجمه ترگمان]او به صورت یک پوست چرم مانند و گردن کلفتش ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Leathery tans long since fell from favour, but a healthy glow is still considered the picture of vitality.
[ترجمه گوگل]برنزه‌های چرمی مدت‌هاست که از بین رفته‌اند، اما درخشش سالم همچنان تصویری از سرزندگی در نظر گرفته می‌شود
[ترجمه ترگمان]leathery tans از آن زمان به نفع،، اما نور سالم هنوز تصویر سرزندگی و حیات در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The discs between the vertebrae are rather like leathery cushions, acting as shock absorbers.
[ترجمه گوگل]دیسک های بین مهره ها بیشتر شبیه بالشتک های چرمی هستند که به عنوان ضربه گیر عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]دیسک ها بین مهره ها نسبتا شبیه به بالشتک چرمی هستند که به عنوان جذب کننده شوک عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No sweet-smelling honeysuckle, just leathery stems trailing untidily.
[ترجمه گوگل]هیچ پیچ امین الدوله ای با بوی شیرین وجود ندارد، فقط ساقه های چرمی شکل به طور نامرتب دنبال می شوند
[ترجمه ترگمان]بوی عطر پیچ امین الدوله، فقط ساقه چرم، نامرتب و نامرتب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Older men and women with tanned, leathery skin power-walk.
[ترجمه گوگل]مردان و زنان مسن‌تر با پوست برنزه و چرمی، راه می‌روند
[ترجمه ترگمان]مردان و زنان مسن تر با پوستی آفتاب سوخته و پوستی چرمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Wyvern is a large, scaly beast with leathery wings and a poison stinger.
[ترجمه گوگل]وایورن یک جانور بزرگ و پوسته پوسته با بالهای چرمی و نیش زهر است
[ترجمه ترگمان]جانور wyvern یک جانور بزرگ و فلس دار است با بال های چرمی و نیش سمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Floating inside was a leathery ball-shaped object.
[ترجمه گوگل]داخل آن یک جسم چرمی به شکل توپ شناور بود
[ترجمه ترگمان]داخل شناور یک شی شبیه به توپ چرمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She planted a kiss on each of his leathery cheeks.
[ترجمه گوگل]روی هر کدام از گونه های چرمی او بوسه ای کاشت
[ترجمه ترگمان]او روی هر یک از گونه های چرمی او بوسه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. California evergreen wild plum with spiny leathery leaves and white flowers.
[ترجمه گوگل]آلو وحشی همیشه سبز کالیفرنیا با برگ های چرمی خاردار و گل های سفید
[ترجمه ترگمان]آلو وحشی در کالیفرنیا با برگ های چرمی spiny و گل های سفید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Something that might have been the beat of leathery wings fluttered in the emptiness above.
[ترجمه گوگل]چیزی که ممکن است ضربان بال های چرمی باشد در فضای خالی بالا تکان می خورد
[ترجمه ترگمان]چیزی که می توانست ضربه بال های چرمی باشد در فضای خالی پرواز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was rangy, leathery, sun - baked and virile.
[ترجمه گوگل]او تنومند، چرمی، آفتاب‌پز و زرنگ بود
[ترجمه ترگمان]او لاغر و لاغر و leathery و sun و مردانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A small animal flutters past you on leathery wings, hunting for bugs.
[ترجمه گوگل]حیوان کوچکی با بالهای چرمی از کنار شما می گذرد و به دنبال حشرات می گردد
[ترجمه ترگمان]یک حیوان کوچک از شما بر روی بال های چرمی عبور می کند و برای حشرات شکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A silvery blue fish(Oligoplites saurus)of Atlantic waters, having leathery skin, yellow fins, and five spines on the anal fin.
[ترجمه گوگل]ماهی آبی نقره‌ای (Oligoplites saurus) از آب‌های اقیانوس اطلس، با پوست چرمی، باله‌های زرد و پنج خار روی باله مقعدی
[ترجمه ترگمان]یک ماهی آبی نقره ای (Oligoplites saurus)از آب های اقیانوس اطلس، داشتن پوست چرمی، باله ها زرد، و پنج ستون در the anal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرمی (صفت)
leathern, leathery

انگلیسی به انگلیسی

• resembling leather, like leather; rough, tough, flexible
if something has a leathery texture, it is tough, like leather.

پیشنهاد کاربران

بپرس