least common denominator


(ریاضی) کوچکترین برخه نام (مخرج) مشترک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the smallest number that two or more fractions share as a common denominator; lowest common denominator.

جمله های نمونه

1. CLS compliance is a new twist on that least common denominator approach to interoperability. The CLS specification is a subset of operations that every language must support.
[ترجمه گوگل]انطباق با CLS یک پیچ جدید در رویکرد کمترین مخرج مشترک برای قابلیت همکاری است مشخصات CLS زیرمجموعه ای از عملیات است که هر زبان باید از آن پشتیبانی کند
[ترجمه ترگمان]انطباق cls یک تغییر جدید در رابطه با کم ترین مخرج مشترک برای قابلیت هم کاری است ویژگی cls زیر مجموعه ای از عملیات است که هر زبانی باید از آن پشتیبانی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This gives applications that want wide portability a guaranteed least common denominator.
[ترجمه گوگل]این امر به برنامه هایی که قابلیت حمل گسترده را می خواهند، کمترین مخرج مشترک تضمین شده را می دهد
[ترجمه ترگمان]این امر به برنامه هایی می دهد که قابلیت حمل و انتقال گسترده را با حداقل مخرج مشترک دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Either they make their applications accessible and simple enough for least common denominator - or risk losing out to competitors who do.
[ترجمه گوگل]یا آنها برنامه های خود را در دسترس و به اندازه کافی ساده می کنند تا کمترین مخرج مشترک را داشته باشند - یا در معرض خطر شکست در برابر رقبای خود قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]یا آن ها برنامه های خود را در دسترس و ساده به اندازه کافی برای مخرج مشترک قرار می دهند - یا ریسک از دست دادن به رقبایی که این کار را می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When working with XML data, you need to parse the data to get to the least common denominator—the desired data (or atomic node value, as it is often called).
[ترجمه گوگل]هنگام کار با داده‌های XML، باید داده‌ها را تجزیه کنید تا به کمترین مخرج مشترک یعنی داده‌های مورد نظر (یا مقدار گره اتمی، همانطور که اغلب نامیده می‌شود) برسید
[ترجمه ترگمان]زمانی که با داده های XML کار می کنید، باید داده ها را تجزیه کنید تا به کم ترین مخرج مشترک برسند - داده های مورد نظر (یا مقدار گره اتمی، همانطور که اغلب نامیده می شود)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. How, then, do you provide a view that is intelligent enough to take into account all these device variations without resorting to one that supports only the least common denominator of capabilities?
[ترجمه گوگل]پس چگونه می‌توانید دیدگاهی ارائه دهید که به اندازه کافی هوشمند باشد تا همه این تغییرات دستگاه را بدون توسل به دیدگاهی که تنها از کمترین مخرج مشترک قابلیت‌ها پشتیبانی می‌کند، در نظر بگیرد؟
[ترجمه ترگمان]پس چگونه دیدگاهی را ارایه می دهید که به اندازه کافی هوشمند است که تمام این تغییرات دستگاه را بدون متوسل شدن به کسی که از کوچک ترین مخرج مشترک توانایی ها پشتیبانی می کند، در نظر بگیرید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Group work is simply frustrating and suboptimal, time is wasted, and results never exceed a least common denominator outcome.
[ترجمه گوگل]کار گروهی به سادگی ناامید کننده و نابهینه است، زمان تلف می شود و نتایج هرگز از حداقل نتیجه مشترک فراتر نمی رود
[ترجمه ترگمان]کار گروهی به سادگی ناامیدکننده و نیمه بهینه است، زمان هدر می رود، و نتایج هرگز از یک نتیجه مخرج مشترک فراتر نمی رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] کوچک ترین مخرج مشترک

پیشنهاد کاربران

بپرس