learnt the hard way

انگلیسی به انگلیسی

• learned the difficult way, learned a tough lesson by experience

پیشنهاد کاربران

پشت دستم را داغ کردم ( درس عبرت گرفتن )
I learnt the hard way that . . .
به سختی فهمیدم
سرم به سنگ خورد تا یاد گرفتم
برام درس عبرت شده.
to understand a situation or develop a skill by learning from your mistakes and bad experiences
با فراگیری از اشتباهات و تجارب بد، متوجه چیزی شدن

بپرس