صفت ( adjective )
مشتقات: learnedly (adv.), learnedness (n.)
مشتقات: learnedly (adv.), learnedness (n.)
• (1) تعریف: well-educated; knowledgeable; scholarly.
• مترادف: accomplished, erudite, lettered, scholarly, well-read, well-versed, wise
• متضاد: ignorant, unlearned, unlettered
• مشابه: academic, cultivated, cultured, educated, highbrow, informed, knowledgeable, literate, sage, sapient, versed
• مترادف: accomplished, erudite, lettered, scholarly, well-read, well-versed, wise
• متضاد: ignorant, unlearned, unlettered
• مشابه: academic, cultivated, cultured, educated, highbrow, informed, knowledgeable, literate, sage, sapient, versed
- The professors are all learned men and women.
[ترجمه گوگل] اساتید همگی مرد و زن فرهیخته هستند
[ترجمه ترگمان] استادان همه مردان و زنان را فرا گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] استادان همه مردان و زنان را فرا گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: by or for scholars.
• مترادف: academic, erudite, intellectual, scholarly
• مشابه: highbrow, scholastic, sophisticated
• مترادف: academic, erudite, intellectual, scholarly
• مشابه: highbrow, scholastic, sophisticated
- This journal publishes learned articles in the field.
[ترجمه گوگل] این مجله مقالات آموخته شده را در این زمینه منتشر می کند
[ترجمه ترگمان] این ژورنال مقالاتی را در این زمینه منتشر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این ژورنال مقالاتی را در این زمینه منتشر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: gained by experience rather than by instinct.
• مترادف: acquired
• متضاد: instinctual, unlearned
• مترادف: acquired
• متضاد: instinctual, unlearned
- learned behavior