فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: learns, learning, learned, learnt
حالات: learns, learning, learned, learnt
•  (1) تعریف: to gain knowledge of through study, experience, or research.
• مشابه: acquire, comprehend, get, grasp, master, pick up, realize, study, take
• مشابه: acquire, comprehend, get, grasp, master, pick up, realize, study, take
- I learned French grammar in school but never learned how to speak the language.
 [ترجمه آروین وکیلی] من دستور زبان فرانسه را در مدرسه آموختم اما هیچ گاه یاد نگرفتم ( نمی گرفتم ) که چگونه ( به این ) زبان ( فرانسوی ) صحبت کنم.| 
 [ترجمه داریوش] دستور زبان فرانسوی را در مدرسه فرا گرفتم اما هیچگاه نتوانستم به این زبان تکلم کنم.| 
 [ترجمه معین] من زبان فرانسه رو تو مدرسه یاد گرفتم ولی هیچوقت نتونستم باهاش حرف بزنم| 
 [ترجمه گوگل] من گرامر فرانسه را در مدرسه یاد گرفتم اما هرگز یاد نگرفتم که چگونه به این زبان صحبت کنم[ترجمه ترگمان] من زبان فرانسه را در مدرسه یاد گرفتم، اما هرگز یاد نگرفتم که چگونه به زبان صحبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He learned basic carpentry by watching his father.
 [ترجمه Zedlinson] او به پدر نجارش نگاه کرد و نجاری را آموخت| 
 [ترجمه داریوش] او فقط با آزمایش و تمرین اسکیت را فرا گرفت.| 
 [ترجمه داریوش] او با نگریستن به پدرش نجاری مقدماتی را فرا گرفت.| 
 [ترجمه داریوش] با نگریستن به پدرش اصول اولیه نجاری را فرا گرفت.| 
 [ترجمه داریوش] او با نگریستن اصول اولیه نجاری را از پدرش آموخت.| 
 [ترجمه پرنیان افزوده] او از پدرش. نجاری را آموخت| 
 [ترجمه گوگل] او نجاری اولیه را با تماشای پدرش آموخت[ترجمه ترگمان] او با نگاه کردن به پدرش، نجاری اساسی آموخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She learned how to skate just by experimenting and practicing.
 [ترجمه داریوش] او فقط با آزمایش و تجربه اسکیت را فرا گرفت.| 
 [ترجمه پرنیان افزوده] او با انجام دادن اسکیت را یاد گرفت| 
 [ترجمه گوگل] او فقط با آزمایش و تمرین یاد گرفت که چگونه اسکیت بازی کند[ترجمه ترگمان] او یاد گرفت که چطور فقط با تجربه و تمرین بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Where did you learn to play the guitar like that?
 [ترجمه داریوش] این گونه نواختن گیتار را از کجا فرا گرفتید؟| 
 [ترجمه پرنیان افزوده] از کجا نواختن گیتار را یاد گرفتی؟| 
 [ترجمه گوگل] از کجا یاد گرفتی اینطوری گیتار بزنی؟[ترجمه ترگمان] از کجا یاد گرفتی گیتار بزنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Today we learned why the United States entered World War I.
 [ترجمه داربوش] امروزه پی به علت درگیری ایا لات متحده آمریکا در جنگ جهانی دوم بردیم.| 
 [ترجمه گوگل] امروز فهمیدیم که چرا ایالات متحده وارد جنگ جهانی اول شد[ترجمه ترگمان] امروز ما فهمیدیم که چرا ایالات متحده وارد جنگ جهانی اول شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
•  (2) تعریف: to become informed of.
• مترادف: find out, hear
• مشابه: acquire, ascertain, determine, discover, obtain, receive, unearth
• مترادف: find out, hear
• مشابه: acquire, ascertain, determine, discover, obtain, receive, unearth
- Did you learn the truth of the matter?
 [ترجمه قولی] ایا تو حقیقت رو فهمیدی؟| 
 [ترجمه داریوش] آیا پی به حقیقت مطلب بردید؟| 
 [ترجمه گوگل] آیا به حقیقت موضوع پی بردید؟[ترجمه ترگمان] تو حقیقت رو یاد گرفتی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We finally learned how the accident happened.
 [ترجمه داریوش] بالاخره متوجه شدیم که حادثه چگونه روی داد؟| 
 [ترجمه گوگل] بالاخره متوجه شدیم که تصادف چطور اتفاق افتاده است[ترجمه ترگمان] بالاخره فهمیدیم که تصادف چطور اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
•  (3) تعریف: to commit to memory; memorize.
• مترادف: con, memorize
• مشابه: get, study
• مترادف: con, memorize
• مشابه: get, study
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: learnable (adj.), learner (n.)
مشتقات: learnable (adj.), learner (n.)
•  (1) تعریف: to gain knowledge or skill.
• مشابه: study
• مشابه: study
•  (2) تعریف: to become informed.
• مترادف: find out, hear
• مترادف: find out, hear
- He learned from his friend about the fight.
 [ترجمه داريوش] او مبارزه را از دوستش فرا گرفت.| 
 [ترجمه گوگل] او از دوستش در مورد دعوا یاد گرفت[ترجمه ترگمان] از دوست خود در مورد جنگ یاد گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید