leap to the eye

پیشنهاد کاربران

to become immediately apparent upon viewing or reading.
چیزی که به محض مشاهده یا خوانده شدن آشکار شود؛ به چشم آمدن؛ اظهر من الشمس بودن؛ مثل روز روشن بودن؛ بر ملا؛ محرز؛ به چشم خوردن
Example 1: 👇
...
[مشاهده متن کامل]

One thing that leaps to the eye when looking at his newest painting is the use of contrasting light and dark color scheme.
نکته ای که هنگام تماشای جدیدترین نقاشی او به چشم می خورد، استفاده از رنگ های متضادِ روشن و تیره است.
Example 2: 👇
I read the report, but nothing leapt to the eye to suggest any impropriety.
من گزارش را خواندم اما اثری از نادرستی ( ناشایستگی؛ عمل منافعی عفت ) محرز نشد .
Example 3: 👇
GRAHAM: A Nasty business. I don't wonder Richard Amory is upset. The papers will make the most of this man's friendship with his wife. And mud sticks Monsieur Poirot, mud sticks! Poor lady! She was probably wholly innocent. The man made her acquaintance in some plausible way. They're astonishingly clever these foreigners. Of course, I suppose I shouldn't be talking this way, as though the thing where foregone conclusion but what else is one to think?
POIROT: It leaps to the eye, eh?
* Black Coffee - a play by Agatha Christie
گراهام: یک کار کثیف. من تعجب نمی کنم ریچارد آموری ناراحت باشه. روزنامه ها از دوستی مرد [خارجی] با همسرش نهایت استفاده را خواهند برد. و اعتبار و آبروی از دست رفته، مسیو پوآرو، بی آبرویی! خانم بیچاره! او احتمالاً کاملاً بی گناه بوده. مرد [خارجی] به روشی مقبول با او آشنا شده. این خارجی ها به طرز حیرت آوری باهوش هستند. البته، گمان می کنم که نباید این طور صحبت کنم، انگار که نتیجه از قبل قطعی شده، اما به چه چیز دیگه ای میشه فکر کرد؟
پوآرو: به چشم میاد، نه؟
* گفتگوی انتخابی: نمایشنامه ی #قهوه ی تلخ، # اثر آگاتا کریستی

leap to the eye

بپرس