leant

/ˈliːənt//lent/

معنی: خم شدن، خم کردن
معانی دیگر: زمان گذشته و اسم مفعول فعل: lean (به معنی کج شدن و غیره)، انگلیس ماضی فعل lean

جمله های نمونه

1. He leant forward to kiss her and she recoiled in horror.
[ترجمه گوگل]به جلو خم شد تا او را ببوسد و او با وحشت عقب کشید
[ترجمه ترگمان]به جلو خم شد تا او را ببوسد، و از وحشت عقب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The old man leant on a long wooden staff.
[ترجمه گوگل]پیرمرد به عصای بلند چوبی تکیه داد
[ترجمه ترگمان]پیرمرد به عصای چوبی بلندی تکیه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He leant against the car, gulping in the cold air.
[ترجمه گوگل]به ماشین تکیه داد و در هوای سرد آب می خورد
[ترجمه ترگمان]به اتومبیل تکیه داد و در هوای سرد فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She leant forward and tweaked both ends of his moustache.
[ترجمه گوگل]به جلو خم شد و دو سر سبیلش را اصلاح کرد
[ترجمه ترگمان]به جلو خم شد و دو ته سبیلش را پیچ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Franklin leant over and conferred with his attorneys.
[ترجمه گوگل]فرانکلین خم شد و با وکلای خود صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]فرانکلین بهش خم شده بود و با وکلای خودش مشورت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She leant towards him and listened.
[ترجمه گوگل]به سمت او خم شد و گوش داد
[ترجمه ترگمان]به سوی او خم شد و گوش فرا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She leant forward to peruse the document more closely.
[ترجمه گوگل]او به جلو خم شد تا سند را با دقت بیشتری بررسی کند
[ترجمه ترگمان]به جلو خم شد تا اسناد را به دقت بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He leant against the wall[Sentence dictionary], fighting for strength to continue.
[ترجمه گوگل]او به دیوار [فرهنگ جملات] تکیه داد و برای قدرت ادامه داد
[ترجمه ترگمان]او به دیوارها (فرهنگ لغت حکم)تکیه داد و برای ادامه مبارزه مقاومت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He leant forward/forwards to see better.
[ترجمه گوگل]او به جلو خم شد تا بهتر ببیند
[ترجمه ترگمان]به جلو خم شد تا بهتر ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He leant towards me and murmured that he had to leave.
[ترجمه گوگل]به سمت من خم شد و زمزمه کرد که باید برود
[ترجمه ترگمان]به طرف من خم شد و زیر لب گفت که باید از اینجا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The defendant leant forward and spoke to his barrister, sotto voce.
[ترجمه گوگل]متهم به جلو خم شد و با وکیل خود صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]متهم به جلو خم شد و با وکیل his صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He leant his bicycle against the fence.
[ترجمه گوگل]دوچرخه اش را به حصار تکیه داد
[ترجمه ترگمان]دوچرخه اش را به نرده تکیه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The old man leant upon his stick.
[ترجمه گوگل]پیرمرد به چوبش تکیه داد
[ترجمه ترگمان]پیرمرد به عصایش تکیه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She leant over and I caught a flash of pink underwear.
[ترجمه گوگل]او خم شد و من لباس زیر صورتی را گرفتم
[ترجمه ترگمان]خم شد و من لباس زیر صورتی پوشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Canada, the UK and Japan leant towards the US view.
[ترجمه گوگل]کانادا، بریتانیا و ژاپن به دیدگاه ایالات متحده تمایل داشتند
[ترجمه ترگمان]کانادا، انگلستان و ژاپن به دیدگاه آمریکا خم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خم شدن (فعل)
decline, bow, lean, bend, be inclined, stoop, sag, recline, leant, buckle, wilt

خم کردن (فعل)
bow, incline, bend, curve, crank, leant, crook, flex, wry, limber, inflect, hunch, twist

انگلیسی به انگلیسی

• leant is a past tense and past participle of lean.

پیشنهاد کاربران

بپرس