leakage

/ˈliːkədʒ//ˈliːkɪdʒ/

معنی: ریزش، کسری، کمبود، کسر، ترشح، چکه، تراوش، نشت، فاش شدگی
معانی دیگر: فراریزش، ماده ی مترشحه، تراوه، درز، روزن، سوراخ، فراریزشگاه، هرزگاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the process, act, or an instance of leaking; leak.

(2) تعریف: the material or the amount that leaks.
مشابه: bilge, leak

جمله های نمونه

1. a leakage of water
تراوش آب

2. he wiped out the leakage
او تراوه ها را پاک کرد.

3. A leakage of kerosene has polluted water supplies.
[ترجمه گوگل]نشت نفت سفید باعث آلودگی منابع آب شده است
[ترجمه ترگمان]نشت نفت، تامین آب آلوده را آلوده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's high time this leakage of information was put a stop to.
[ترجمه گوگل]زمان آن فرا رسیده است که این نشت اطلاعات متوقف شود
[ترجمه ترگمان]زمان زیادی است که این نشت اطلاعات متوقف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The consequences of the radioactive leakage may not become apparent for a generation or more.
[ترجمه گوگل]عواقب نشت رادیواکتیو ممکن است برای یک نسل یا بیشتر آشکار نشود
[ترجمه ترگمان]عواقب نشت رادیو اکتیو ممکن است برای یک نسل یا بیشتر آشکار نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Check bottles for leakage before use.
[ترجمه گوگل]قبل از استفاده بطری ها را از نظر نشتی بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از استفاده بطری ها را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The leakage was traced to an oil pipe in the cellar.
[ترجمه گوگل]نشتی در یک لوله نفت در انبار ردیابی شد
[ترجمه ترگمان]به نشت لوله نفت در سرداب پیدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A lot of water is wasted through leakage.
[ترجمه گوگل]مقدار زیادی آب از طریق نشت هدر می رود
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی آب از طریق نشت هدر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is caused by the leakage of conjugated bilirubin from damaged parenchymal cells into the sinusoids.
[ترجمه گوگل]این امر به دلیل نشت بیلی روبین کونژوگه از سلول های پارانشیم آسیب دیده به سینوسوئیدها ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]این ناشی از نشت of مزدوج از سلول های parenchymal آسیب دیده به درون sinusoids است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was no case of leakage and several of the boats were still afloat month after being cast adrift.
[ترجمه گوگل]هیچ موردی از نشتی وجود نداشت و چندین قایق هنوز یک ماه پس از پرتاب شدن در آب شناور بودند
[ترجمه ترگمان]در این میان چندین ماه پس از اینکه دست خوش امواج دریا شده بودند، هیچ نشانی از نشت وجود نداشت و چند نفر از قایق ها هنوز در آب شناور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The high incidence of biliary leakage could not be easily explained.
[ترجمه گوگل]شیوع بالای نشت صفراوی را نمی توان به راحتی توضیح داد
[ترجمه ترگمان]میزان بالای نشت biliary را نمی توان به آسانی توضیح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Leakage occurred with equal frequency in both groups.
[ترجمه گوگل]نشت با فراوانی یکسان در هر دو گروه رخ داد
[ترجمه ترگمان]نشتی با فرکانس برابر در هر دو گروه رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A clot had formed from leakage.
[ترجمه گوگل]یک لخته از نشت تشکیل شده بود
[ترجمه ترگمان]لخته از نشت شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Leakage at the lock gates and sluices.
[ترجمه گوگل]نشتی در دروازه های قفل و دریچه ها
[ترجمه ترگمان]دروازه را باز کنید و در را باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To ensure low leakage current and low dielectric absorption, the feed back capacitor should be made of a suitable dielectric material such as poly styrene, polypropylene, or Teflon.
[ترجمه گوگل]برای اطمینان از جریان نشتی کم و جذب دی الکتریک کم، خازن بازخورد باید از مواد دی الکتریک مناسب مانند پلی استایرن، پلی پروپیلن یا تفلون ساخته شود
[ترجمه ترگمان]برای اطمینان از جریان نشتی کم و جذب دی الکتریک پایین، خازن back باید از یک ماده دی الکتریک مناسب مانند پلی استایرن، پلی پروپیلن یا تفلون ساخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ریزش (اسم)
abscission, pour, infusion, inset, downfall, slide, influx, afflux, affusion, diffusion, spray, leak, slump, leakage, flux, gush, effusion, outflow, intinction, perfusion, rheumatism

کسری (اسم)
lack, shortage, leakage

کمبود (اسم)
defect, deficiency, shortage, shortcoming, dearth, deficit, leakage

کسر (اسم)
diminution, deduction, deficiency, detraction, under, fraction, deficit, leakage

ترشح (اسم)
discharge, spatter, spray, sprinkle, leak, leakage, secretion, transpiration, transudation, splutter

چکه (اسم)
drop, drip, trickle, minim, sprinkle, leak, gutta, leakage, seep, seepage

تراوش (اسم)
permeation, leak, leakage, secretion, gush, exudation, transudation

نشت (اسم)
permeation, leak, leakage, permeance

فاش شدگی (اسم)
leakage

تخصصی

[علوم دامی] تراوش
[شیمی] تراوش، نشت، فراریزش، چکه، ترشح
[عمران و معماری] نشت - هدر رفتن - چکه کردن - نفوذ آب - گریز - افت - هدر رفتگی
[برق و الکترونیک] نشت - نشت فرار یا ورود تدریجی و نامطلوب یک کمیت، نظیر فرار تابشهای الکترو مغناطیس از محل اتصال حفاظها . شارش الکتریسیته از رو یا درون ماده عایق و شارش خطوط نیروی مغناطیسی فراتر از ناحیه ی کار مفید .
[مهندسی گاز] نشت، نشتی، تراوش
[زمین شناسی] نشت، تراوش
[نساجی] تراوش - نشت
[پلیمر] نشتی

انگلیسی به انگلیسی

• something which escapes or passes through a hole or opening (i.e. liquid, gas, etc.); act of leaking; leak
if there is a leakage of liquid or gas, it escapes from a pipe or container through a hole or crack.

پیشنهاد کاربران

تسریب = leak
تسریب العقول= مهاجرت دانشمندان ونخبه علمی
تسریب المال = قاچاق پول
تسریب فی المال = دزدی یواشکی
تسریب المعلومات = جاسوسی
brain leakage : فراموشی - کم عقلی - آلزایمر . .
تسریب الماء = water leakage
...
[مشاهده متن کامل]

سراب =mirage
. . .
به کلمه قرآن عربی مبین "سراب" رجوع کنید.
کاربرد leakage شبیه کاربرد تسریب ( سراب ) .

leakage ( فیزیک )
واژه مصوب: نشت 2
تعریف: فرار تدریجی و ناخواستۀ کمیتی فیزیکی از محیط، مانند خروج نوترون ها از قلب واکنشگاه/ رآکتور هسته ای یا عبور جریان الکتریکی از مواد عایق
نشتی
That Man lights up cigarette in a store having gas leakage
آن مرد سیگارش را در مغازه ای که نشتی گاز داره روشن میکنه
1. نشت
2. درز ( اطلاعات )
Privacy leakage رخنه در حریم خصوصی
سرایت ـ انتشار

بپرس