leading voice

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
چهره ی برجسته / مرجع مهم / رهبر فکری
در زبان محاوره ای:
�آدم سرشناس�، �صدا یا نظر مهم�، �کسی که حرفش حسابه�
________________________________________
🔸 تعریف ها:
...
[مشاهده متن کامل]

1. ** ( رسمی – علمی/فرهنگی ) :**
فرد یا نهادی که در یک حوزه ی تخصصی یا اجتماعی نقش برجسته ای دارد و دیدگاه هایش اثرگذار است.
مثال: Behnam Sabayan … a leading voice in preventive neurology.
بهنام سبایان … یک صدای پیشرو در نورولوژی پیشگیرانه است.
2. ** ( اجتماعی – استعاری ) :**
به معنای کسی که در یک جنبش یا حوزه ی عمومی نقش راهبری دارد و دیگران به او گوش می دهند.
مثال: She became a leading voice in the fight for climate justice.
او به یک صدای پیشرو در مبارزه برای عدالت اقلیمی تبدیل شد.
3. ** ( محاوره ای – کاربرد روزمره ) :**
گاهی برای اشاره به �کسی که نظرش مهم است� یا �کسی که دیگران دنبال می کنند� استفاده می شود.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
prominent figure – influential voice – thought leader – key advocate – authority – pioneer