lead to
تخصصی
پیشنهاد کاربران
دلیل چیزی بود ( اغلب چیز بد )
منجر شدن
منجر شدن
منجر شدن به
منجر شدن به
منتهی شدن به
... [مشاهده متن کامل]
منتهی شدن
ختم شدن به
ختم شدن به
هدایت کردن به
منجر شدن به
منتهی شدن به
ختم شدن به
In sentence:the result of the bleeding leads to death.
منتهی شدن به
ختم شدن به
Cause منجر شدن
فرق cause با lead :
Cause دلیل اصلیه اتفاق افتادن یه چیزه
Lead یه دلیل از صد دلیله ممکنه اتفاق افتادن یه چیزه
Cause دلیل اصلیه اتفاق افتادن یه چیزه
Lead یه دلیل از صد دلیله ممکنه اتفاق افتادن یه چیزه
انجامیدن به
ختم شدن به
Heavy rain leadt to flood : باران شدید منجر به سیل میشه
Not really amazing, but i don't doubt it'll lead to his eyes being removed
در نهایت رسید به . . .
در نهایت منجر شد به . . .
در نهایت منجر شد به . . .
انجامیدن به، منجر شدن ، ختم شدن
منتهی شدن یا منجر شدن به یک نتیجه مشخص، ختم شدن به. . . ،
this road leads to a village.
این جاده به یک روستا ختم میشود.
این جاده به یک روستا ختم میشود.
موجب شدن، سبب شدن
سوق دادن به، راندن به، موجب شدن، سبب شدن، هدایت کردن به، واداشتن به
منجر شدن
Result in
جمله نمونه:
The discovery of oil led to the development of a city here
منجر شدن به، منتهی شدن به
منجر شدن
Syn. bring about, end in , result in
دلیل چیزی بودن_ باعث شدن
منجر شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)