lead out

پیشنهاد کاربران

lead out onto منتهی شدن به. . . .
leading out onto منتهی به . . .
lead out به بیرون منتهی شدن.
همراهی کردن
مشایعت کردن
شروع کردن چیزی
همراهی کردن پارتنر به صحنه رقص و
رقصیدن با آن
استطاعت یا تعیین گذر یا مسیری برای خروج ( از چیزی یا مکانی ) .
راه خروج را به کسی نشان دادن
به بیرون از جایی یا چیزی راهنمایی کردن
lead - out ( ورزش )
واژه مصوب: جلوداری
تعریف: راهکنشی که در آن دوچرخه سوار، در حالی که با سرعت می راند، به هم تیمی خود اجازه می دهد در باد او بخوابد تا بتواند برای سرعت رانی پایانی آماده شود
رهبری کردن

بپرس