• : تعریف: (informal; usu. used with a sing. verb) a person who is lazy. • متضاد: go getter • مشابه: loafer
جمله های نمونه
1. The lazybones always alibied themselves out of work.
[ترجمه Nazanin] تنبل ها همیشه از زیرکار در میرفتند
|
[ترجمه گوگل]تنبل ها همیشه خود را بیکار می کردند [ترجمه ترگمان]تنبل همیشه از کار بی کار می شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They criticized the lazybones for playing up his slight illness.
[ترجمه گوگل]آنها تنبل ها را به خاطر بازی در بیماری خفیف او مورد انتقاد قرار دادند [ترجمه ترگمان]آن ها از lazybones برای بازی کردن با بیماری اندک انتقاد کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Come on, lazybones! Get out of bed.
[ترجمه گوگل]بیا تنبل ها! از تخت بلند شو [ترجمه ترگمان]زود باش، تنبل! از تخت بیا بیرون [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The lazybones must be aroused from their unwillingness to work.
[ترجمه گوگل]تنبل ها باید از عدم تمایل خود به کار برانگیخته شوند [ترجمه ترگمان]The باید از عدم تمایل خود به کار تحریک شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Roll out, lazybones! It's getting late.
[ترجمه گوگل]رول کردن، تنبل ها! داره دیر میشه [ترجمه ترگمان]برو بیرون، تنبل! داره دیر می شه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Hey, lazybones, how long are you planning on staying in bed?
[ترجمه گوگل]هی، تنبل ها، تا کی قصد دارید در رختخواب بمانید؟ [ترجمه ترگمان]هی، تنبل، چقدر میخوای توی تخت بمونی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We tabbed him lazybones.
[ترجمه گوگل]ما او را تنبل زدیم [ترجمه ترگمان]ما او را تنبل و تنبل کرده بودیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Come on, lazybones, get up!
[ترجمه گوگل]بیا تنبل ها، برخیز! [ترجمه ترگمان]زود باش، تنبل، بلند شو! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He is a lazybones with no ambition whatsoever.
[ترجمه گوگل]او یک تنبل است که هیچ جاه طلبی ندارد [ترجمه ترگمان]او یک تنبل و بدون جاه طلبی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The boy is lazybones through and through.
[ترجمه گوگل]پسرک تنبل است [ترجمه ترگمان]این پسر در حال عبور و مرور است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. China will hence be a nation of lazybones!
[ترجمه گوگل]از این رو چین کشوری از تنبل ها خواهد بود! [ترجمه ترگمان]از این رو، چین ملتی of خواهد بود! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Her current knight had become a lazybones and a coward.
[ترجمه گوگل]شوالیه فعلی او تبدیل به یک تنبل و یک ترسو شده بود [ترجمه ترگمان]شوالیه فعلی او یک تنبل و بزدل شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The Lazybones Alarm Clock may be the solution to our problem.
[ترجمه گوگل]ساعت زنگ دار Lazybones ممکن است راه حل مشکل ما باشد [ترجمه ترگمان]ساعت هشدار Lazybones ممکن است راه حل مشکل ما باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Only lazybones and mediocre persons could hanker after the days of messing together.
[ترجمه گوگل]فقط تنبلها و افراد متوسط میتوانستند پس از روزهایی که با هم درگیر بودند، حسرت بخورند [ترجمه ترگمان]فقط تنبل و متوسط، پس از روزهایی که با یکدیگر بازی می کنند می توانند با هم زندگی کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
تنبل (اسم)
slouch, lazybones
ادم بطیء و کندرو (اسم)
lazybones
انگلیسی به انگلیسی
• lazy person (slang) if you say that someone is a lazybones, you mean that they are very lazy indeed. lazy person, person who is inactive