1. The layperson cannot really understand mental illness.
2. The priesthood of central computing has already given way to a secular world of laypeople playing with multiplying microprocessors.
[ترجمه گوگل]روحانیت محاسبات مرکزی قبلاً جای خود را به دنیای غیرمذهبی متشکل از افراد عادی داده است که با ریزپردازندههای تکثیر شونده بازی میکنند
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Protestant layperson who assists the minister in various functions.
[ترجمه گوگل]غیر روحانی پروتستان که به وزیر در وظایف مختلف کمک می کند
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Today still a layperson, tomorrow ordained, we call this a conventional monk because they can't yet let go of defilements.
[ترجمه گوگل]امروز هنوز یک فرد غیر روحانی، فردا منصوب شده است، ما این را یک راهب معمولی می نامیم زیرا آنها هنوز نمی توانند آلودگی ها را رها کنند
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Although originally intended for the layperson, Gamow's classic introduction to modern physics has had enduring, universal appeal. I myself have always regarded Mr.
[ترجمه گوگل]اگرچه در ابتدا برای افراد عادی در نظر گرفته شده بود، مقدمه کلاسیک گامو به فیزیک مدرن جذابیت جهانی پایدار و جهانی داشته است من خودم همیشه به آقای
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The authors point out that often a layperson can tell by examining a transcript whether the person behind it is a man or a woman.
[ترجمه گوگل]نویسندگان خاطرنشان میکنند که اغلب یک فرد غیرمتخصص میتواند با بررسی رونوشت بفهمد که فرد پشت آن مرد است یا زن
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Likewise, the best thing a layperson can do if they find someone to be suicidal is to ask that person to promise not to harm themselves until professional help comes.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، بهترین کاری که یک فرد غیرعادی می تواند انجام دهد اگر فردی را در حال خودکشی بیابد، این است که از آن فرد بخواهد تا زمانی که کمک حرفه ای به او آسیب نرساند، به خودش آسیبی نرساند
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. As a layperson, it would be my guess that each time there is a shift, there is a recalibration in the pressure along the fault line.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک فرد عادی، حدس من این است که هر بار که یک جابجایی وجود دارد، فشار در امتداد خط گسل دوباره کالیبراسیون می شود
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To the layperson, the notion is persuasive because it is intuitive — malaria is rife where the world is hot, so if the world gets hotter there will be more of it.
[ترجمه گوگل]برای افراد عادی، این مفهوم متقاعد کننده است زیرا شهودی است - مالاریا در جایی که جهان گرم است شیوع دارد، بنابراین اگر جهان گرمتر شود، موارد بیشتری نیز وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A monk cannot disrespect the layperson by refusing their food.
[ترجمه گوگل]راهب نمی تواند با امتناع از غذای افراد غیر عادی به آنها بی احترامی کند
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His comment hit home for me, as both therapist and layperson.
[ترجمه گوگل]نظر او برای من، هم بهعنوان درمانگر و هم بهعنوان غیرمتخصص، به دردسر افتاد
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You can use technical language for the expert which is not appropriate for the layperson.
[ترجمه گوگل]شما می توانید از زبان فنی برای متخصص استفاده کنید که برای افراد غیرمجاز مناسب نیست
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. For just a few moments she was a real layperson again.
14. I asked, 'Can you make a real dent in the understanding of the layperson in three weeks, intensively every day?'
[ترجمه گوگل]من پرسیدم، "آیا می توانید در سه هفته، هر روز به شدت در درک افراد غیرحرفه ای تضعیف کنید؟"
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید