layman’s terms

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
• اصطلاحات ساده
• زبان عامیانه و قابل فهم برای همه
• در محاوره: �به زبان آدمیزاد� یا �به زبان ساده�
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( اصلی – عمومی ) :** بیان یک موضوع پیچیده علمی، فنی یا حقوقی به زبان ساده و قابل فهم برای افراد غیرمتخصص.
...
[مشاهده متن کامل]

- مثال: *Please explain it in layman’s terms. *
لطفاً آن را **به زبان ساده** توضیح بده.
2. ** ( حقوقی/علمی – کاربردی ) :** تبدیل اصطلاحات تخصصی به توضیحات روشن و غیرتکنیکی برای عموم مردم.
- مثال: *The lawyer summarized the contract in layman’s terms. *
وکیل قرارداد را **به زبان ساده** خلاصه کرد.
3. ** ( استعاری – ادبی ) :** نماد شفاف سازی و پل زدن میان متخصصان و مردم عادی.
- مثال: *The scientist put her theory in layman’s terms. *
دانشمند نظریه اش را **به زبان ساده** بیان کرد.
- - -
🔸 مترادف ها:
plain language – simple terms – everyday words – nontechnical explanation

layman’s terms
به بیان ساده