layman

/ˈleɪmən//ˈleɪmən/

معنی: ناویژه کار، شخص غیر روحانی، شخص عامی، شخص غیر وارد، خارج از حرفه یا فن خاصی
معانی دیگر: آدم غیر روحانی یا غیر معمم (در برابر: روحانی یا کشیش clergy)، غیر کشیش، غیر آخوند، غیر متخصص، غیر حرفه ای، ناپیشه کار، عامی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: laymen
(1) تعریف: a person who is a member of a religious congregation but not of the clergy.

- As the minister was suddenly taken ill, the church service was held by a layman.
[ترجمه گوگل] از آنجا که وزیر به طور ناگهانی بیمار شد، مراسم کلیسا توسط یک فرد غیر روحانی برگزار شد
[ترجمه ترگمان] به محض اینکه وزیر مریض شد، مراسم کلیسا توسط یک شخص غیر نظامی برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a person who is an outsider and unskilled with respect to a particular profession, esp. medicine or law.

- For a layman, he has quite a sophisticated understanding of the functioning of the brain.
[ترجمه گوگل] برای یک فرد عادی، او درک کاملاً پیچیده ای از عملکرد مغز دارد
[ترجمه ترگمان] برای یک فرد عامی، او درک پیچیده ای از عملکرد مغز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. two clerics and a layman were accompanying him
دو روحانی و یک فرد غیر روحانی او را مشایعت می کردند.

2. this medical book is not written for the layman
این کتاب پزشکی برای غیر پزشکان نوشته نشده است.

3. To the layman all these plants look pretty similar.
[ترجمه گوگل]از نظر افراد عادی، همه این گیاهان بسیار شبیه به هم هستند
[ترجمه ترگمان]برای فرد عامی، همه این گیاهان بسیار شبیه هم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Where the law is concerned, I'm only a layman.
[ترجمه گوگل]در مورد قانون، من فقط یک فرد غیر روحانی هستم
[ترجمه ترگمان]جایی که به قانون مربوط می شود، من فقط یک آماتور هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These technical terms are difficult for the layman to understand.
[ترجمه گوگل]درک این اصطلاحات فنی برای افراد عادی دشوار است
[ترجمه ترگمان]این اصطلاحات فنی برای فرد غیر متخصص دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In 193 one Boston layman wrote to Archbishop William O'Connell in support of Father Coughlin.
[ترجمه گوگل]در سال 193 یکی از افراد غیر روحانی بوستون در حمایت از پدر کوفلین به اسقف اعظم ویلیام اوکانل نامه نوشت
[ترجمه ترگمان]یک فرد غیر روحانی در سال ۱۹۳ خود به اسقف اعظم ویلیام O در حمایت از پدر Coughlin نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They have sensed, as the layman does not, the damage to established ideas which lurks in these relationships.
[ترجمه گوگل]آن‌ها احساس کرده‌اند، همان‌طور که افراد غیر عادی احساس نمی‌کنند، آسیب به ایده‌های تثبیت‌شده‌ای که در کمین این روابط نهفته است
[ترجمه ترگمان]آن ها احساس می کنند، به عنوان یک فرد عامی، آسیب به ایده هایی که در این روابط وجود دارد آسیب نمی بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Perplexities A layman venturing into the quantum world no doubt expects to encounter some fairly strange phenomena.
[ترجمه گوگل]گیجی ها یک فرد غیر عادی که به دنیای کوانتومی جسارت می کند بدون شک انتظار دارد با پدیده های نسبتاً عجیبی روبرو شود
[ترجمه ترگمان]perplexities یک فرد عامی که به دنیای کوانتومی قدم می گذارد بدون شک انتظار دارد که با برخی پدیده های کاملا عجیب روبرو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To be a layman, even to be anticlerical, is not necessarily to be irreligious.
[ترجمه گوگل]غیر روحانی بودن، حتی ضد روحانی بودن، لزوماً بی دین بودن نیست
[ترجمه ترگمان]آدم عامی بودن، حتی اگر مخالف روحانیت باشد، لزوما بی دین نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To a layman, it might all seem mildly amusing.
[ترجمه گوگل]برای یک فرد عادی، ممکن است همه چیز کمی سرگرم کننده به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]به نظر یه آدم آماتور، ممکنه به نظر خیلی باحال بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The report was readable and understandable to the layman.
[ترجمه گوگل]این گزارش برای مردم عادی خواندنی و قابل درک بود
[ترجمه ترگمان]این گزارش توسط فرد عامی قابل خواندن و قابل فهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nor was Wilkins a layman championing a secular cause.
[ترجمه گوگل]ویلکینز نیز یک فرد غیر روحانی و مدافع یک هدف سکولار نبود
[ترجمه ترگمان]همچنین ویلکینز یک فرد غیر عادی بود که از یک نهضت سکولار دفاع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pope Benedict XVI washes the feet of a layman at a Cathedral in Rome, part of a ritual symbolizing humility observed on Holy Thursday.
[ترجمه گوگل]پاپ بندیکت شانزدهم پاهای یک فرد غیر روحانی را در کلیسای جامعی در رم می‌شوید، بخشی از آیینی که نماد فروتنی است که در پنجشنبه مقدس برگزار می‌شود
[ترجمه ترگمان]پاپ بندیکت شانزدهم پاهای یک فرد غیر روحانی را در یک کلیسای جامع در رم می شوید که بخشی از مراسمی است که سمبل فروتنی در روز پنجشنبه مقدس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You are a layman in the field of oceanology.
[ترجمه گوگل]شما در رشته اقیانوس شناسی فردی غیر روحانی هستید
[ترجمه ترگمان] تو یه آدم آماتور در زمینه \"oceanology\" هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He's layman out and out, so you'd better not let him fold things up.
[ترجمه گوگل]او یک فرد معمولی و بیرون از خانه است، بنابراین بهتر است اجازه ندهید همه چیز را جمع کند
[ترجمه ترگمان]اون یه آدم عامی و out، پس بهتره بذاری همه چی رو به هم بریزه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناویژه کار (اسم)
layman

شخص غیر روحانی (اسم)
layman

شخص عامی (اسم)
layman

شخص غیر وارد (اسم)
layman

خارج از حرفه یا فن خاصی (اسم)
layman

انگلیسی به انگلیسی

• one who is not a member of the clergy; member of the laity; one who does not belong to a particular profession
a layman is a person who is not qualified or experienced in a particular subject or activity.

پیشنهاد کاربران

1. آدم غیر حرفه ای 2. فرد عادی 3. شخص غیر روحانی
مثال:
make it understandable to the layman
ان را برای یک آدم غیر حرفه ای و عادی قابل فهم کن
geometry for the layman
هندسه به زبان ساده
Layperson
غیر متخصص در هر زمینه ای - نادان ( در یک زمینه )
🔴 a person without professional or specialized knowledge in a particular subject
◀️ ?A : I can't sleep. What should i do نمیتونم بخوابم. چکار کنم؟
...
[مشاهده متن کامل]

B : you should consult a psychologist. you should not receive any advice from laymen : تو باید با یک روانشناس مشورت کنی. به نصیحت/توصیه ی افراد ناشی/غیرمتخصص نباید گوش کنی

مکلّا ( در برابر معمم ) ، کسی که کلاه بر سر می گذارد نه عمامه
عامی
معمولی
عوام
ناشی
افراد عادی
شخص غیرحرفه ای
آدم غیر متخصص
آدم عامی
غیر کارشناس
در حقوق؛ در مقابل expert قرار میگیره

بپرس