laying


روانه کردن توپ علوم نظامى : هدف گیرى لوله

جمله های نمونه

1. laying out underground tiles to drain a pond
برای خشکاندن سلخ،تنبوشه در زیر زمین کار گذاشتن

2. before laying pen to paper
قبل از گذاشتن قلم بر کاغذ

3. he is laying for a chance to escape
او در صدد به دست آوردن فرصت برای فرار است.

4. they are laying to rob a bank
دارند آماده ی دستبرد زدن به بانک می شوند.

5. to lap shingles in laying a roof
لب به لب قرار دادن سفال های بام

6. He was laying on the flattery with a trowel.
[ترجمه گوگل]با ماله روی چاپلوسی دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]داشت با بیلچه چاپلوسی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The committee are busy laying down a general policy.
[ترجمه گوگل]کمیته مشغول تعیین یک سیاست کلی است
[ترجمه ترگمان]این کمیته مشغول تنظیم یک سیاست عمومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'd be laying my career/life on the line by giving you that information.
[ترجمه گوگل]من با دادن این اطلاعات به شما شغل/زندگی را به خطر می اندازم
[ترجمه ترگمان]من با دادن اطلاعات به شما زندگی \/ زندگی ام را در این مسیر قرار خواهم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cuckoos are famous for laying their eggs in the nests of other birds.
[ترجمه گوگل]فاخته ها به خاطر تخم گذاری در لانه پرندگان دیگر معروف هستند
[ترجمه ترگمان]cuckoos به خاطر تخم گذاری eggs در لانه های پرندگان دیگر مشهور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Peter is laying in with good red wine for his wedding party.
[ترجمه گوگل]پیتر با شراب قرمز خوب برای جشن عروسی خود دراز کشیده است
[ترجمه ترگمان]پیتر \"داره با یه شراب قرمز خوب برای جشن عروسیش میاد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The soldiers were laying for the enemy in the dark.
[ترجمه گوگل]سربازان در تاریکی برای دشمن دراز کشیده بودند
[ترجمه ترگمان]سربازان در تاریکی منتظر دشمن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As she spoke, she was laying him a place at the table.
[ترجمه گوگل]همانطور که او صحبت می کرد، او را روی میز گذاشت
[ترجمه ترگمان]همان طور که حرف می زد، او را روی میز می گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some tropical fish reproduce by laying eggs.
[ترجمه گوگل]برخی از ماهی های گرمسیری با تخم گذاری تولید مثل می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی ماهیان گرمسیری بوسیله تخم گذاری تکثیر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was laying on the beach.
[ترجمه گوگل]او در ساحل دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان] اون توی ساحل دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Japanese car makers are laying ever more stress on European sales.
[ترجمه گوگل]خودروسازان ژاپنی بر فروش اروپایی‌ها تاکید بیشتری دارند
[ترجمه ترگمان]سازندگان اتومبیل ژاپنی همیشه بر فروش اروپایی تاکید بیشتری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. You're laying yourself wide open to accusations of dishonesty.
[ترجمه گوگل]شما خود را کاملاً در معرض اتهامات نادرستی قرار می دهید
[ترجمه ترگمان]تو خودت را در معرض اتهامات عدم صداقت قرار می دهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] عمل چند لا نمودن - رج پیچی

انگلیسی به انگلیسی

• act of placing in a horizontal position; setting in place, setting down, arranging; causing to lie down; putting; placing

پیشنهاد کاربران

خواباندن، به صورت افقی قرار دادن
شالوده گذاری. شالوده ریزی.
مرغ تخم گذار
Lie . lied . lied و استمراری lying =دروغ گفتن
Lie . lay . lain استمراریlying=دراز کشیدن
Lay . laid. laid استمراریlaying=قرار دادن
ایجاد کردن
اجرا کردن
بنیان کردن
پایه گذاری
تخم گذاشتن
پیاده سازی
ایجاد کردن

بپرس