lay up

/ˈleɪˈəp//leɪʌp/

1- ذخیره کردن، برای روز مبادا نگه داشتن 2- بستری بودن، بیمار بودن، دچار تاخیر کردن یا شدن، انبار یاجمع کردن، (بسکتبال) انداختن توپ در حلقه از نزدیک و با یک دست

جمله های نمونه

1. The escaped prisoners lay up in a barn for a few weeks, until the search had been called off.
[ترجمه گوگل]زندانیان فراری چند هفته در انباری دراز کشیدند تا زمانی که جستجو متوقف شد
[ترجمه ترگمان]زندانیان فراری برای چند هفته در طویله دراز کشیده بودند، تا اینکه آن ها را صدا زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After the bank robbery they lay up in a basement for weeks.
[ترجمه گوگل]پس از سرقت از بانک، آنها هفته ها در یک زیرزمین دراز کشیدند
[ترجمه ترگمان]بعد از سرقت بانک، آن ها هفته ها در زیرزمین می خوابیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had to lay up his car when he studied abroad.
[ترجمه گوگل]زمانی که در خارج از کشور تحصیل می کرد مجبور بود ماشینش را روی زمین بگذارد
[ترجمه ترگمان]وقتی که در خارج از کشور مطالعه می کرد، مجبور بود ماشینش را روی زمین بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The next day they lay up in a cave.
[ترجمه گوگل]روز بعد در غار دراز کشیدند
[ترجمه ترگمان]روز بعد در غاری دراز کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A new resin suitable for winding and hand lay up molding for high performance composites in aerospace application has been developed by using TDE-90 epoxy compound and 4501A bismaleimide.
[ترجمه گوگل]یک رزین جدید مناسب برای سیم پیچی و قالب گیری دستی برای کامپوزیت های با کارایی بالا در کاربردهای هوافضا با استفاده از ترکیب اپوکسی TDE-90 و بیسمالیمید 4501A ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]رزین جدیدی که برای سیم پیچ و دست مناسب است، برای کامپوزیتهای با عملکرد بالا در کاربرد هوا فضایی با استفاده از ترکیب tde - ۹۰ و ۴۵۰۱ A ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One should lay up against a rainy day.
[ترجمه گوگل]باید در مقابل یک روز بارانی دراز کشید
[ترجمه ترگمان]یکی باید در یک روز مبادا پا به پا بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Low viscosity cold-curing laminating resin suitable for had lay up application. Not suitable for contact with foodstuffs or drinking water.
[ترجمه گوگل]رزین لمینیت سرد با ویسکوزیته پایین مناسب برای کاربردهای lay up برای تماس با مواد غذایی یا آب آشامیدنی مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]curing تیمار شده با ویسکوزیته پایین و رزین laminating مناسب برای کاربرد آن ها بود برای تماس با مواد غذایی یا آب آشامیدنی مناسب نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Above the two periods take on continuity relationship, lay up traditional aesthetic sense.
[ترجمه گوگل]بالاتر از دو دوره در رابطه تداوم، وضع حس زیبایی شناسی سنتی
[ترجمه ترگمان]بیش از دو دوره در رابطه با تداوم روابط، احساس زیبایی شناسی سنتی را ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But friend, lay up your self-confidence first, I can nowise show consideration tell of noodles you:You are wrong!
[ترجمه گوگل]اما دوست، اول اعتماد به نفس خود را جمع کن، من به هیچ وجه نمی توانم در مورد رشته فرنگی توجه کنم به تو بگویم: اشتباه می کنی!
[ترجمه ترگمان]اما دوست عزیز، اول اعتماد به نفس خود را از دست ندهید، من هیچ وقت نمی توانم به شما توجه نشان بدهم که شما اشتباه می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bandits that lay up in those hills have all been rounded up.
[ترجمه گوگل]راهزنانی که در آن تپه ها خوابیده بودند همگی جمع شده اند
[ترجمه ترگمان]bandits که در آن تپه ها افتاده بودند همه جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We should lay up some money for a rainy day.
[ترجمه گوگل]ما باید مقداری پول برای یک روز بارانی جمع کنیم
[ترجمه ترگمان]باید برای یه روز مبادا یه مقدار پول جمع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They lay up a lot of vegetable for the come winter.
[ترجمه گوگل]آنها برای زمستان آینده سبزیجات زیادی می چینند
[ترجمه ترگمان]زمستان ها یک عالمه سبزی فرو می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bill had to lay up his boat when school started.
[ترجمه گوگل]وقتی مدرسه شروع شد، بیل مجبور شد قایقش را بگذارد
[ترجمه ترگمان]وقتی مدرسه شروع شد، بیل مجبور بود قایقش را بالا بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It took him nearly two hours to lay up that paper.
[ترجمه گوگل]نزدیک به دو ساعت طول کشید تا آن کاغذ را گذاشت
[ترجمه ترگمان]تقریبا دو ساعت طول کشید تا آن کاغذ را باز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He had to lay up his legs till they got well.
[ترجمه گوگل]او مجبور شد پاهایش را روی زمین بگذارد تا خوب شوند
[ترجمه ترگمان]ناچار بود پاهایش را دراز کند تا آن ها خوب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Mason had blocked a layup attempt by Andre Miller with 16 seconds to play, setting up Seattle's winning possession.
[ترجمه گوگل]میسون از تلاش آندره میلر در 16 ثانیه مانده به بازی جلوگیری کرده بود و مالکیت برنده سیاتل را ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. An unbalanced layup has higher-strength laminations positioned on the tension side of the member and is typically used for simple-span beam applications.
[ترجمه گوگل]یک چیدمان نامتعادل دارای ورقه های با استحکام بالاتری است که در سمت کشش عضو قرار گرفته اند و معمولاً برای کاربردهای تیر با دهانه ساده استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. If you can't hit a layup at the playground, leave the snakeskin-inspired Kobe Bryant sneakers to somebody else.
[ترجمه گوگل]اگر نمی‌توانید در زمین بازی لایی‌آپ کنید، کفش‌های کتانی کوبی برایانت با الهام از پوست مار را به شخص دیگری بسپارید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. After Travis Outlaw made a layup for Portland, Radmanovic hit a 3 - pointer to make it 10- 9
[ترجمه گوگل]پس از اینکه تراویس اوت لاو برای پورتلند لایی‌آپ کرد، رادمانوویچ با یک ضربه 3 امتیازی نتیجه را 10-9 کرد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The Lakers pulled to within four on a layup by Luke Walton with 54 seconds left.
[ترجمه گوگل]لیکرز در فاصله 54 ثانیه‌ای باقی‌مانده با لوک والتون به چهار امتیاز رسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Richard Jefferson made a driving layup, but Gasol answered with a hook shot and Bryant converted a three-point play after being fouled on a layup.
[ترجمه گوگل]ریچارد جفرسون یک لای آپ رانندگی انجام داد، اما گسول با یک شوت هوک پاسخ داد و برایانت پس از خطا روی یک لی آپ، بازی سه امتیازی را به گل تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. I would like to let them just score the layup but our whole concept is based on defense.
[ترجمه گوگل]می‌خواهم به آنها اجازه بدهم فقط گل آرایی را بزنند، اما کل مفهوم ما مبتنی بر دفاع است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. In the third quarter, Radja went in for a layup and missed.
[ترجمه گوگل]در کوارتر سوم، راجا برای یک لی آپ وارد زمین شد و از دست داد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Fisher rifled a pass to Dreher for an easy layup.
[ترجمه گوگل]فیشر یک پاس به Dreher برای یک لیآپ آسان زد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. When Illinois gets the ball again, Red steals it and muscles under the basket to make a reverse layup.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ایلینوی دوباره توپ را به دست آورد، رد آن را می دزدد و زیر سبد ماهیچه می گیرد تا یک layup معکوس انجام دهد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. It was looking for Camby to take the shot and simply watched Bright drive to the hoop for an easy layup.
[ترجمه گوگل]او به دنبال کامبی بود که عکس را بگیرد و به سادگی تماشای برایت در حال رانندگی به سمت حلقه بود تا یک چیدمان آسان داشته باشد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Yi had three baskets in the run and Douglas - Roberts two, the last on a fastbreak layup.
[ترجمه گوگل]یی در دویدن سه سبد داشت و داگلاس - رابرتز دو سبد، آخرین سبد در یک لی آپ فست بریک
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Give-and-go: A fundamental play in which one player passes to a teammate, then cuts to the basket to receive a return pass for an open layup or dunk.
[ترجمه گوگل]Give-and-Go: یک بازی اساسی که در آن یک بازیکن به یک هم تیمی پاس می دهد، سپس به سبد می رود تا یک پاس برگشتی برای یک لی آپ یا دانک باز دریافت کند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Are there established hold - times for oxide cores in tha layup operation?
[ترجمه گوگل]آیا زمان های ثابتی برای هسته های اکسید در عملیات چیدمان وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[پلیمر] لایه گذاری، خواباندن مواد تقویت کننده بر روی قالب و کاربرد رزین بر روی آنها بوسیله دست یا دستگاه پاشش

انگلیسی به انگلیسی

• basketball move in which one throws the ball toward the basket using one hand (generally bouncing it off the backboard)
process of pressing layers of wood into plywood; assembly of layers of material and layers of adhesives to form a bonded material; layers of fabric upon which a pattern is attached before cutting

پیشنهاد کاربران

تخم گذاشتن
if somebody is laid up, they are unable to work, etc. because of an illness or injury
She's laid up with a broken leg.
مرخصی استعلاجی بودن
حرکت سه گام بسکتبال
طرز قرارگیری
لایه چینی
لایه چینی، لایه گذاری
سه گام در بسکتبال

بپرس