🔹 معادل فارسی
- زیادی اغراق کردن
- بیش از حد چاپلوسی کردن
- خیلی بزرگ نمایی کردن
- بیش از اندازه تعریف و تمجید کردن
- - -
🔹 تعریف ها
1. ** ( محاوره ای – اصلی ) :** وقتی کسی بیش از حد اغراق می کند یا چیزی را خیلی بزرگ جلوه می دهد.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: *He really laid it on thick when praising his boss. *
او هنگام تعریف از رئیسش واقعاً **خیلی اغراق کرد**.
2. ** ( کاربردی – اجتماعی ) :** برای اشاره به چاپلوسی یا تعریف بیش از اندازه.
مثال: *She laid it on thick about how wonderful the dinner was. *
او درباره ی شام آن قدر **بزرگ نمایی کرد** که غیرطبیعی به نظر می رسید.
3. ** ( طنزآمیز – استعاری ) :** به معنای �لایه ی ضخیم گذاشتن� → استعاره از پوشاندن چیزی با شدت زیاد ( مثل کره روی نان ) .
- - -
🔹 مترادف ها
exaggerate – overdo – flatter excessively – pile it on – overstate
- زیادی اغراق کردن
- بیش از حد چاپلوسی کردن
- خیلی بزرگ نمایی کردن
- بیش از اندازه تعریف و تمجید کردن
- - -
🔹 تعریف ها
1. ** ( محاوره ای – اصلی ) :** وقتی کسی بیش از حد اغراق می کند یا چیزی را خیلی بزرگ جلوه می دهد.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: *He really laid it on thick when praising his boss. *
او هنگام تعریف از رئیسش واقعاً **خیلی اغراق کرد**.
2. ** ( کاربردی – اجتماعی ) :** برای اشاره به چاپلوسی یا تعریف بیش از اندازه.
مثال: *She laid it on thick about how wonderful the dinner was. *
او درباره ی شام آن قدر **بزرگ نمایی کرد** که غیرطبیعی به نظر می رسید.
3. ** ( طنزآمیز – استعاری ) :** به معنای �لایه ی ضخیم گذاشتن� → استعاره از پوشاندن چیزی با شدت زیاد ( مثل کره روی نان ) .
- - -
🔹 مترادف ها
زیادی تعریف کردن
چاپلوسی کردن
چاپلوسی کردن