lay on the line


(پول یا اعتبار یا شهرت و غیره) گذاشتن، به مخاطره انداختن

پیشنهاد کاربران

اب پاکی رو دست کسی ریختن
1 -
lay something on the line
to risk harm to something
خطر آسیب رساندن به چیزی
I'd be laying my career/life on the line by giving you that information.
2 -
to say very clearly that something is the case
...
[مشاهده متن کامل]

غیر رسمی / خیلی واضح و صریح گفتن که چیزی درست است
You're just going to have to lay it on the line and tell her that her work's not good enough.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/lay-on-the-line
اصطلاحی به معنای خطر از دست دادن چیزی مهم، مانند شغل یا شهرت.
صریح و بی پرده گفتن

بپرس