lay of the land


(پستی و بلندی و شیب زمین و طرز قرار گیری لایه های آن و غیره) بودوارش زمین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the existing circumstances or state of affairs.

- She considered the lay of the land in education before becoming a teacher.
[ترجمه گوگل] او قبل از اینکه معلم شود، وضعیت زمین را در آموزش و پرورش در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان] او قبل از تبدیل شدن به معلم، زمین کشت را در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

شِمایی کلّی [از موقعیت، به دست دادن]
to provide a] lay of the land]
=
شِمایی کلّی [از وضعیت، فراهم آوردن]
The lay of the land: تنظیم بخ های مختلف در یک منطقه از زمین: جایی که همه چیز در یک مکان قرار دارد.
Get the lay of the land: فهمیدن جزئیات یک وضعیت یا مشکل.
وضعیت و احوال و اوضاع
Get the lay of the land before you make any decisions.
وضعیت و شرایط مکانی و منطقه ای
See if there's a path to higher ground so that we may view the lay of the land.
درک کردن وضعیت از طریق تحلیل آن، سر در آوردن

بپرس