lay hold of


1- گرفتن، با دست نگه داشتن 2- درک کردن، 1- در دست گرفتن، نگهداشتن 2- کنترل چیزی را بدست آوردن، مالک شدن، بدست آوردن

جمله های نمونه

1. He laid hold of the rope and pulled the boat ashore.
[ترجمه گوگل]طناب را گرفت و قایق را به ساحل کشید
[ترجمه ترگمان]طناب را نگه داشت و قایق را به ساحل کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Every step now required the greatest care, for even the mere laying hold of a loose stone might have proved fatal.
[ترجمه گوگل]اکنون هر قدم بیشترین دقت را می طلبد، زیرا حتی گذاشتن یک سنگ شل ممکن است کشنده باشد
[ترجمه ترگمان]حالا هر قدم، بیش ترین مراقبت را لازم داشت، زیرا حتی یک تکه سنگ لق هم ممکن بود کشنده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We all should strive to lay hold of something that will help us achieve our goals.
[ترجمه گوگل]همه ما باید تلاش کنیم تا چیزی را در دست بگیریم که به ما در رسیدن به اهدافمان کمک کند
[ترجمه ترگمان]همه ما باید تلاش کنیم چیزی داشته باشیم که به ما کمک کند به اهداف خود برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some ideas in this science book hard to lay hold of.
[ترجمه گوگل]برخی از ایده ها در این کتاب علمی سخت است
[ترجمه ترگمان]برخی از ایده ها در این کتاب علم دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She sold every air - conditioner she could lay hold of.
[ترجمه گوگل]او هر تهویه مطبوع را که می توانست در دست بگیرد فروخت
[ترجمه ترگمان]او هر دستگاه تهویه هوا را که می توانست نگه دارد فروخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These questions are difficult to lay hold of.
[ترجمه گوگل]به سختی می توان این سوالات را در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]نگهداری از این سوالات دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'll try to lay hold of the manager as he comes out of the meeting.
[ترجمه گوگل]سعی می کنم وقتی مدیر از جلسه بیرون می آید، او را نگه دارم
[ترجمه ترگمان]وقتی از جلسه بیرون می اید سعی می کنم مدیر را نگه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Do you think you can lay hold of some cheap whiskey for me?
[ترجمه گوگل]آیا فکر می کنید می توانید مقداری ویسکی ارزان برای من تهیه کنید؟
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی بتونی یه لیوان ویسکی ارزون برام بگیری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The boy gave me every book he could lay hold of.
[ترجمه گوگل]پسرک هر کتابی را که در دستش بود به من داد
[ترجمه ترگمان]پسر هر کتابی را که می توانست به من داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Death will lay hold of the people and destroy all the nations.
[ترجمه گوگل]مرگ مردم را فرا خواهد گرفت و همه ملت ها را نابود خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]مرگ به دست مردم خواهد افتاد و همه ملل را نابود خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They firmly lay hold of all the lifelines of their national economy.
[ترجمه گوگل]آنها محکم بر تمام خطوط حیاتی اقتصاد ملی خود تسلط دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها به شدت تمام شریان های حیاتی اقتصاد ملی خود را حفظ کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some ideas in this science book are hard to lay hold of.
[ترجمه گوگل]برخی ایده ها در این کتاب علمی سخت است
[ترجمه ترگمان]برخی از ایده ها در این کتاب علوم دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He tried to swat the mosquito with anything he could lay hold of.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد پشه را با هر چیزی که در دستش است بکوبد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد با هر چیزی که می توانست از پشه بر بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

به نقل از هزاره:
1 - چیزی را گرفتن
2 - کنترل چیزی را به دست گرفتن
catch/lay/take/seize hold of

بپرس