lay for


(عامیانه) در کمین (کسی) نشستن، مترصد حمله بودن

جمله های نمونه

1. Usually she lay for ages cocooned in her warm bed.
[ترجمه گوگل]معمولاً او برای سال‌ها در رختخواب گرم خود دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]معمولا سال ها در رختخواب گرم و گرم او خوابیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She lay for a minute half in sleep, hall in stupor, and her tongue licked idly at my ear.
[ترجمه گوگل]او برای یک دقیقه نیمه خواب دراز کشید، در حالت گیجی، و زبانش بیکار در گوش من لیسید
[ترجمه ترگمان]نیم دقیقه ای در خواب فرو رفت و در حالی که زبانش بی هدف در گوش من بود زبانش را لیسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I lay for a while simply wrestling with the enormity of it.
[ترجمه گوگل]مدتی دراز کشیدم و با عظمت آن کشتی گرفتم
[ترجمه ترگمان]مدتی دراز کشیدم و با عظمت آن کشتی در کش مکش بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hands linked behind her head, she lay for a while thinking over the extraordinary events of the day.
[ترجمه گوگل]دست های پشت سرش به هم گره خورده بود، مدتی دراز کشیده بود و به اتفاقات خارق العاده روز فکر می کرد
[ترجمه ترگمان]دست ها را به پشت سرش حلقه کرد و مدتی دراز کشید و در فکر اتفاقات عجیب آن روز افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When the inebriated elk was freed, it lay for a while on the ground, seemingly unconscious.
[ترجمه گوگل]زمانی که گوزن مست شده آزاد شد، مدتی روی زمین دراز کشید و به نظر بیهوش بود
[ترجمه ترگمان]وقتی گوزن شمالی آزاد شد، مدتی روی زمین دراز کشید، به ظاهر ناخودآگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Johnsy lay for a long time looking at it.
[ترجمه گوگل]جانسی مدت طولانی دراز کشیده بود و به آن نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]مدتی دراز مدتی دراز کشید و به آن نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lydia lay for some time wondering how best to upset him.
[ترجمه گوگل]لیدیا مدتی دراز کشیده بود و فکر می کرد چگونه می توان او را ناراحت کرد
[ترجمه ترگمان]لیدیا مدتی دراز کشید و از خود می پرسید چه طور بهتر است او را ناراحت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Simon landed on the wet floor and lay for a moment.
[ترجمه گوگل]سیمون روی زمین خیس فرود آمد و برای لحظه ای دراز کشید
[ترجمه ترگمان]سیمون روی زمین خیس نشست و لحظه ای دراز کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In a berth dredged in the harbour she lay for a month.
[ترجمه گوگل]در یک اسکله لایروبی شده در بندر او به مدت یک ماه دراز کشید
[ترجمه ترگمان]او یک ماه در لنگرگاه به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I lay for some time, watching the bustle which succeeded the attack.
[ترجمه گوگل]مدتی دراز کشیدم و مشغول تماشای شلوغی بودم که بعد از حمله انجامید
[ترجمه ترگمان]مدتی دراز کشیدم و حواسم را جمع کردم که حمله را به پایان برسانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He lay for some time stunned with the violence of his fall.
[ترجمه گوگل]او مدتی دراز کشیده بود و از شدت سقوط خود حیرت زده بود
[ترجمه ترگمان]مدتی بی هوش افتاده بود و از شدت سقوط خود مات و مبهوت مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He lay for some time, without movement, on his side.
[ترجمه گوگل]مدتی بدون حرکت به پهلو دراز کشید
[ترجمه ترگمان]مدتی دراز کشید و بی حرکت ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس