lay bare


آشکار کردن، افشاگری کردن، افشا کردن، نمایان کردن

جمله های نمونه

1. The investigation has laid bare their fraudulent scheme.
[ترجمه گوگل]تحقیقات طرح کلاهبرداری آنها را آشکار کرده است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات برنامه کلاهبرداری شون رو حل کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When the tide goes out, vast stretches of sand are laid bare.
[ترجمه گوگل]وقتی جزر و مد از بین می رود، بخش های وسیعی از ماسه خالی می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی جزر و مد بیرون می رود، سطح وسیعی از شن برهنه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The report lays bare the shocking housing conditions in this city.
[ترجمه گوگل]این گزارش شرایط تکان دهنده مسکن در این شهر را آشکار می کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش شرایط مسکن تکان دهنده در این شهر را آشکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The clearing out of disused workshops laid bare thousands of Italianate glazed tiles.
[ترجمه گوگل]پاکسازی کارگاه های بدون استفاده هزاران کاشی لعابدار ایتالیایی را برهنه کرد
[ترجمه ترگمان]محوطه خالی از کارگاه های متروک هزاران کاشی های Italianate دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's been promoted as the biography that lays bare the truth behind the legend.
[ترجمه گوگل]به عنوان بیوگرافی که حقیقت را در پشت افسانه آشکار می کند، تبلیغ شده است
[ترجمه ترگمان]به عنوان بیوگرافی نوشته شده که حقیقت را پشت افسانه پنهان کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When the river is low, vast stretches of sand are laid bare.
[ترجمه گوگل]هنگامی که رودخانه کم است، بخش های وسیعی از ماسه خالی می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی رودخانه کوتاه است، سطح وسیعی از شن برهنه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The earth had been laid bare.
[ترجمه گوگل]زمین خالی شده بود
[ترجمه ترگمان]زمین برهنه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Every aspect of their private lives has been laid bare.
[ترجمه گوگل]همه جنبه های زندگی خصوصی آنها آشکار شده است
[ترجمه ترگمان]هر جنبه ای از زندگی خصوصی آن ها برهنه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The massacre laid bare the moral bankruptcy of the regime.
[ترجمه گوگل]این کشتار ورشکستگی اخلاقی رژیم را آشکار کرد
[ترجمه ترگمان]این قتل عام موجب ورشکستگی اخلاقی رژیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Every aspect of their private life has been laid bare.
[ترجمه گوگل]تمام جنبه های زندگی خصوصی آنها آشکار شده است
[ترجمه ترگمان]هر جنبه ای از زندگی خصوصی آن ها برهنه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Their brittle and unsettling promise had already crept into the dark comers of her house and laid bare its emptiness.
[ترجمه گوگل]وعده شکننده و ناراحت کننده آنها قبلاً در تاریکی خانه او رخنه کرده بود و خلأ آن را آشکار کرده بود
[ترجمه ترگمان]قول و قولی که داده بود به درون تاریکی تاریکی خزیده بود و خلا آن را خالی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The dance was loneliness and anguish laid bare.
[ترجمه گوگل]رقص تنهایی و اندوه آشکار شد
[ترجمه ترگمان]رقص تنهایی و اندوه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The depth of the problem is laid bare in the fact that 40% of 18- to 25- year-olds are unemployed.
[ترجمه گوگل]عمق مشکل در این واقعیت آشکار می شود که 40 درصد از جوانان 18 تا 25 ساله بیکار هستند
[ترجمه ترگمان]عمق این مشکل در این واقعیت آشکار است که ۴۰ % از سنین ۱۸ تا ۲۵ ساله بی کار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Stripped of brand identity, the blatant potency of advertising imagery is laid bare.
[ترجمه گوگل]بدون هویت برند، قدرت آشکار تصاویر تبلیغاتی آشکار می شود
[ترجمه ترگمان]قابلیت آشکار سازی هویت برند، قدرت آشکار تصویر تبلیغاتی، برهنه گذاشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• tell one's innermost thoughts or feelings, "pour one's heart out", reveal one's emotions

پیشنهاد کاربران

to lay bare sth:
به معنی نمایان ساختن یا آشکار ساختن چیزی ( حقیقت، احساسات، منظره و. . . ) است.
برملا کردن/شدن
عیان شدن ، نمود پیدا کردن ، نمایان شدن
پرده برداشتن

بپرس