laxness

جمله های نمونه

1. Laxness or inconsistency by the parents in toilet training needs to be understood and discussed with them.
[ترجمه گوگل]سهل انگاری یا ناهماهنگی والدین در آموزش دستشویی باید درک شود و با آنها در میان گذاشته شود
[ترجمه ترگمان]عدم موفقیت یا ناسازگاری والدین در آموزش دستشویی باید با آن ها قابل درک و مورد بحث و بررسی قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Baths can help the laxness of the bowels.
[ترجمه گوگل]حمام می تواند به شلی روده کمک کند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Suppose a manager's laxness at staff meetings has reinforced the employees' behaviors of coming late to the meetings and wasting time making jokes.
[ترجمه گوگل]فرض کنید سهل انگاری یک مدیر در جلسات کارکنان باعث تقویت رفتار کارکنان در دیر آمدن به جلسات و اتلاف وقت برای جوک سازی شده است
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که یک مدیر یک مدیر در جلسات کارکنان رفتار کارمندان را برای دیر آمدن به جلسات و هدر دادن زمان جوک، تقویت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For years I have fussed at my children and four grandchildren about their 2laxness in using sunscreen.
[ترجمه گوگل]سال‌هاست که با بچه‌ها و چهار نوه‌ام درباره سهل‌انگاری آنها در استفاده از ضد آفتاب سر و صدا کرده‌ام
[ترجمه ترگمان]سال ها است که به فرزندان و چهار نوه خود در مورد استفاده از کرم ضد آفتاب توجه کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What had once been for many Israelis a longing for the re laxed normality of life in America turned to incredulity at the laxness of US attitudes to airline safety.
[ترجمه گوگل]چیزی که زمانی برای بسیاری از اسرائیلی‌ها آرزوی عادی شدن زندگی در آمریکا بود، به بی‌باوری نسبت به سستی نگرش ایالات متحده به ایمنی خطوط هوایی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Both agree that the euro zone's problems have been caused by the laxness of countries that piled up debt and lost competitiveness.
[ترجمه گوگل]هر دو موافقند که مشکلات منطقه یورو ناشی از سستی کشورهایی است که بدهی‌های خود را جمع کرده و رقابت را از دست داده‌اند
[ترجمه ترگمان]هر دو اتفاق نظر دارند که مشکلات منطقه یورو از سوی the کشورهایی که بدهی را انباشته و رقابت را از دست داده اند، ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But after entering university, many students entered target blind area, there is a sense of loss and laxness again, and difficult to maintain a high school learning enthusiasm.
[ترجمه گوگل]اما پس از ورود به دانشگاه، بسیاری از دانش آموزان وارد منطقه نابینای هدف شدند، دوباره احساس از دست دادن و سستی وجود دارد و حفظ اشتیاق یادگیری دبیرستان دشوار است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Medical characterized by catatonia especially either rigidity or extreme laxness of limbs.
[ترجمه گوگل]پزشکی که با کاتاتونی مشخص می شود، به ویژه سفتی یا شلی شدید اندام ها
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Michael Martin, the incumbent until June 21st, was inept, but it was his refusal to tackle—or even to air publicly—the laxness of the allowances system that did for him.
[ترجمه گوگل]مایکل مارتین، رئیس تا 21 ژوئن، ناتوان بود، اما امتناع او از مقابله - یا حتی پخش علنی - با سستی سیستم کمک هزینه بود که برای او انجام داد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Methods: The blood filter pressure of 38 cases of infant severe laxness was determined through American VIESCOR 5100 C.
[ترجمه گوگل]روش کار: فشار فیلتر خون 38 مورد سستی شدید نوزاد از طریق VIESCOR 5100 C آمریکایی تعیین شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: فشار فیلتر خون ۳۸ مورد از laxness شدید کودک از طریق VIESCOR های آمریکایی ۵۱۰۰ C تعیین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• looseness; negligence, carelessness; lack of strictness; vagueness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : laxness / laxity
✅️ صفت ( adjective ) : lax
✅️ قید ( adverb ) : laxly

بپرس