1. every lawyer knows the alphabet of law
هر وکیل دادگستری مبانی علم حقوق را می داند.
2. his lawyer challenged three of the jury
وکیل او سه نفر از اعضای هیئت منصفه را رد کرد.
3. the lawyer submitted that his client was innocent
وکیل ادعا کرد که موکل او بی گناه است.
4. the lawyer tried to trip the witness
وکیل دادگستری کوشید که شاهد را به اشتباه بیاندازد.
5. this lawyer is a master of chicanery
این وکیل استاد مغلطه است.
6. an eminent lawyer pleaded his case
یکی از وکلای مبرز دعوی او را (در دادگاه) اقامه کرد.
7. she sued her lawyer for malpractice
او وکیل خود را به خاطر عملکرد غلط تحت پیگرد قانونی قرار داد.
8. to entrust one's lawyer with the records
پرونده ها را در اختیار وکیل خود قرار دادن
9. to trust a lawyer with one's case
پرونده ی قضایی خود را دست وکیل دادگستری سپردن
10. he has engaged a lawyer
او وکیل گرفته است.
11. he has engaged a lawyer to look after his interests
او برای حفظ منافع خود وکیل گرفته است.
12. they went to a lawyer for advice
برای نظرخواهی نزد وکیل (دادگستری) رفتند.
13. on motion of the defendant's lawyer
به درخواست وکیل خوانده
14. the governor who is likewise a lawyer
فرماندار که وکیل دادگستری هم هست.
15. the judge concurred with the defense lawyer
قاضی با وکیل مدافع هم عقیده (موافق) بود.
16. to shore up his defence, the lawyer called on two more witnesses
برای مستحکم کردن دفاعیات خود،وکیل دو شاهد دیگر را فرا خواند.
17. you badly need the services of a good lawyer
شما به کمک یک وکیل خوب نیاز مبرم دارید.
18. he championed the right of the accused to a lawyer
او از حق متهمان به داشتن وکیل مدافع جانبداری می کرد.
19. she decided to leave her job and go it alone as a lawyer
او تصمیم گرفت شغل خود را رها کرده و تک و تنها به وکالت دادگستری بپردازد.
20. Her lawyer made a statement outside the court.
[ترجمه گوگل]وکیل او در خارج از دادگاه بیانیه ای داد
[ترجمه ترگمان]وکیل او در خارج از دادگاه بیانیه ای صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. He invested his lawyer with complete power to act for him.
[ترجمه گوگل]او وکیل خود را با قدرت کامل سرمایه گذاری کرد تا برای او اقدام کند
[ترجمه ترگمان]اون وکیلش رو با قدرت کامل سرمایه گذاری کرد تا براش کار کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. A lawyer acts for his client.
[ترجمه گوگل]یک وکیل برای موکل خود اقدام می کند
[ترجمه ترگمان]وکیلی به عنوان وکیل خود عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. The lawyer requested a break in the court case, but the judge demurred.
[ترجمه گوگل]وکیل تقاضای وقفه در دادگاه کرد اما قاضی از این کار خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]وکیل درخواست شکستن پرونده دادگاه را کرد، اما قاضی درنگ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. We employed a lawyer to straighten our legal tangle.
[ترجمه گوگل]ما یک وکیل استخدام کردیم تا پیچیدگی حقوقی خود را درست کند
[ترجمه ترگمان]ما یه وکیل استخدام کردیم تا مشکل قانونی مون رو درست کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. Her lawyer seemed very knowledgeable and experienced.
[ترجمه گوگل]وکیل او بسیار آگاه و با تجربه به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]وکیل او بسیار باهوش و باتجربه به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. His elder son Liam became a lawyer.