lawmaking

جمله های نمونه

1. That clause limits the domestic lawmaking power of Congress to issues involving interstate commerce.
[ترجمه گوگل]این بند قدرت قانونگذاری داخلی کنگره را به مسائل مربوط به تجارت بین ایالتی محدود می کند
[ترجمه ترگمان]این بند قدرت قانونگذاری داخلی کنگره را به مسائل مربوط به تجارت بین ایالتی محدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is beyond doubt that lawmaking was a power to be shared by both Houses and the President. . . .
[ترجمه گوگل]شکی نیست که قانونگذاری اختیاری بود که هم مجلسین و هم رئیس جمهور در آن سهیم بودند
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که قانونگذاری نیرویی است که هر دو مجلس و رئیس جمهور را به اشتراک می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Founders of this Nation entrusted the lawmaking power to the Congress alone in both good and bad times.
[ترجمه گوگل]بنیانگذاران این ملت قدرت قانونگذاری را در شرایط خوب و بد به تنهایی به کنگره واگذار کردند
[ترجمه ترگمان]موسسان این ملت قدرت قانونگذاری را به تنهایی در زمان خوب و بد به کنگره واگذار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most legislators work long hours juggling lawmaking duties and outside careers, so Wren tries to limit business to business hours.
[ترجمه گوگل]اکثر قانون گذاران ساعت های طولانی در وظایف قانون گذاری و مشاغل بیرونی کار می کنند، بنابراین رن سعی می کند تجارت را به ساعات کاری محدود کند
[ترجمه ترگمان]اکثر قانونگذاران ساعت های طولانی با وظایف قانونگذاری و مشاغل خارج از کشور کار می کنند، بنابراین رن در تلاش است تا تجارت را به ساعات کاری محدود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Parliament is the lawmaking group in Great Britain.
[ترجمه گوگل]پارلمان گروه قانونگذار در بریتانیای کبیر است
[ترجمه ترگمان]پارلمنت یک گروه قانونگذاری در بریتانیای کبیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Part VI: Lawmaking of the trespass on computer information system crime review.
[ترجمه گوگل]بخش ششم: قانون گذاری در مورد تخلف در سیستم اطلاعات رایانه ای بررسی جرم
[ترجمه ترگمان]بخش ششم: lawmaking از ورود غیر مجاز به بررسی جرم سیستم اطلاعات کامپیوتری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is based on sum up experience of lawmaking.
[ترجمه گوگل]این مبتنی بر مجموع تجربه قانونگذاری است
[ترجمه ترگمان]براساس مجموع تجربه قانونگذاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Seeing from foreign lawmaking examples, the tax special priority should be prior to the tax general priority in principle.
[ترجمه گوگل]با توجه به مثال‌های قانون‌گذاری خارجی، اولویت ویژه مالیاتی در اصل باید بر اولویت کلی مالیاتی مقدم باشد
[ترجمه ترگمان]با دیدن نمونه های قانونگذاری خارجی، اولویت ویژه مالیات باید قبل از اولویت کلی مالیات در اصل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lawmaking of the Administration Act is at the sticking point, and the Process peacefulness is needed.
[ترجمه گوگل]قانونگذاری قانون اداری در نقطه بن بست قرار دارد و نیاز به صلح آمیز بودن روند است
[ترجمه ترگمان]lawmaking قانون اداره در نقطه عطف قرار دارد و آرامش فرآیند مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The innovation still face political system, lawmaking system, management system, many factors invites.
[ترجمه گوگل]نوآوری هنوز هم با سیستم سیاسی، سیستم قانونگذاری، سیستم مدیریت، عوامل بسیاری دعوت می کند
[ترجمه ترگمان]نوآوری هنوز با نظام سیاسی، نظام قانونگذاری، نظام مدیریتی، و عوامل بسیاری دعوت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Last year, with 49 seats, Republicans slowed the lawmaking process to a wow gold shuffle.
[ترجمه گوگل]سال گذشته، جمهوری‌خواهان با کسب 49 کرسی، روند قانون‌گذاری را کند کردند و به یک اختلاط طلایی عجین رسیدند
[ترجمه ترگمان]سال گذشته، با ۴۹ کرسی، جمهوری خواهان روند قانونگذاری را کاهش دادند و این روند کاهش چشمگیر طلا را تسریع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Paliament is the lawmaking group in Great Britain.
[ترجمه گوگل]Palament گروه قانونگذار در بریتانیای کبیر است
[ترجمه ترگمان]Paliament گروه قانونگذاری در بریتانیای کبیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Five, the suggestion of lawmaking towards Chinese administration decision procedure law.
[ترجمه گوگل]پنجم، پیشنهاد قانونگذاری به سمت قانون رویه تصمیم گیری دولت چین
[ترجمه ترگمان]پنج، پیشنهاد قانونگذاری به سوی قانون روند تصمیم گیری دولت چین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The paper presents that lawmaking for upholding justice, which belongs to the category of negotiorum gestio, should be embodied and strengthened in the system of negotiorum gestio.
[ترجمه گوگل]این مقاله نشان می‌دهد که قانون‌گذاری برای برقراری عدالت، که به مقوله مذاکره‌کننده‌ها تعلق دارد، باید در نظام مذاکره‌کننده تجسم و تقویت شود
[ترجمه ترگمان]این مقاله نشان می دهد که قانونگذاری برای حفظ عدالت، که به مقوله \"negotiorum gestio\" تعلق دارد، باید در سیستم of gestio تجسم و تقویت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There is no question but that agency rulemaking is lawmaking in any functional or realistic sense of the term. . . .
[ترجمه گوگل]تردیدی وجود ندارد که قانونگذاری آژانس، قانونگذاری به هر معنای کاربردی یا واقع بینانه این اصطلاح است
[ترجمه ترگمان]هیچ پرسشی وجود ندارد، اما آژانس rulemaking در هر گونه حسی کاربردی یا واقع گرایانه از واژه , به کار قانونگذاری می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• making and enacting of laws, legislation
of or pertaining to the process of making and enacting laws, legislative; of or pertaining to a person or group which makes or enacts laws

پیشنهاد کاربران

تهیه و تدوین قانون
تدوین قانون
قانونگذار
قانون نویسی، قانون گذاری
قانون ساز

بپرس